فیک تهیونگ(آخرین دیدار) p29

ا/ت. گریه کردی نه
لایلا. راستش آره نمیخوام برم میدونی من 6 سال واسه رسیدن به اینجا تلاش کردم
آخرش برگردم ایران
ا/ت. حق باتوئه ولی
که یهو بغلم کرد
لایلا. دلم واست تنگ میشه و یادت نره بهم تصویری زنگ بزنی که باید قیافتو ببینم تا باور کنم خوبی
ا/ت. منم دلم واست تنگ میشه خدافظ
لایلا. خدافظ
از بغلم در اومد و دست تکون داد و رفت
منم هنوز رفتنشو تماشا میکردم که از جلو چشمام گم شد منم برگشتم و رفتم سمت ماشین
رسیدم که خونه وسایل هامو گذاشتم تو ماشین لباسامو عوض کردم و دوباره رفتم سمت فرودگاه منم ساعت 8 پرواز داشتم و قبلش باید اونجا می بودم
پرش زمانی لندن
بعد دوسال دوباره اینجارو دیدم انگار که اصلا فرق نکرده همونه که همونه ولی من واسه استراحت اینجا نیستم واسه کار اینجام
یه تاکسی گرفتم و گفتم منو تا کلینیک برسونه بعد از رسیدن کرایه ماشین رو دادم و وارد شدم مثل همیشه پر از مریض بو و همین منو ناراحت میکرد کاش همه ی بیمار ها یه روزی خوب بشن ولی حیف این امکان نداره ولی خود اونجا همونی بود که دوسال پیش گذاشته بودم؟ نه به کمک دوستم آنتونی کلی تغییرات رو اینجا انجام داده بود که باصدای یه نفر به خودم اومدم
- چطور بانو Anderson(فامیلی ا/ته جر نخورید فارسیشو نمیدانم🩸😐) افتخار دادن به اینجا هم یه سری بزنن
برگشتم پشتم با چیزی که دیدم سر جام خشک شدم