Pt48
اعظم خانم: خب دختره سلیطه میگی چ کا کنیم پدرام: اها من فهمیدم فردا پیک نیک بریم دربند اعظم خانم:هومبد نی عباس اقا: خوبه ب شرط اینکه شما دوتا خرج کنید پدرام: اونموقع ب ما میگه سواستفادع چی اعظم خانم: هر کس پیشنهاد داده خودشم باید خرجو بده پدرام: خدایا من چ گناهی کردم تو اینجا دنیا اومدم ...اصلا این موضوع رو میزاریم برا روز اخر عباس اقا: لعنت بر دهانی ک بی موقع باز شود ...عهههههه اعظم خانم: چته مرد ترسیدم عباس اقا: پایتخت 2رو نشون میده اعظم خانم: عه کدوم قسمته ا/ت: همون قسمته ک شیر اومده خونه نقی پدرام: بابا از پایتختت 1نشون دادن پس چرا ما الان داریم تازه اینو میبینیم اعظم خانم:لابد میخوان تا پایتختت 6نشون بدن عباس اقا: حقشه ستایشم نشون بدن پدرام: ن باو ادم ستایش میبینه افسرده میشه ا/ت: بابا باید دونگی نشون بدن اعظم خانم: عه الان بهبود ب هما خانم میگه من برم تو اتاق بچه ها تلفن حرف بزنم تلویزن شبکه تماشا پایتخت2تقدیم میکند: بهبود: هما خانم...من ی تلفن خصوصی دارم میشه...برم تو اتاق بچه ها حرف بزنم هما خانم: بله بهبود: پس من غذامم میبرم اونجا چون منکنه تلفنم طول بکشه *** اعظم خانم الان نقی میاد پشت در وایمیسه ببینه اینا چی بگن همه با دقت زل زده بودن ب تلوبزن ساعت2شب بود از اونموقع تا حالا هر چی فیلم مسابقه تو تلویزن داش نگاه کردیم {یونگی} از خواب بیدار شدم ساعت 4صب بود یا ابلفضل من چقد خوابیدم رو تخت نگاه کردم دیدم ا/ت خوابه بلند شدم رفتم تو پذیرایی پدرام دیدم پدرام: به داش یونگی بیا ک برات سوپراز دارم بپر سری تا من پیکان اتیش کنم لباساتو بپوس بریم یونگی: کجا؟ پدرام: میفهمی
۷.۲k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.