بوی 🔮 پارت 30
بوی 🔮 پارت 30
⛓️بد بوی 🔮 پارت 30
ا ت:جدی خیلی خوشحال شدم دلم برای اریک تنگ شده بود
زیر چشمی نگاهی به جیمین کردم خیلی عصبی بود معلوم بود
ا ت:جک
جک:جونم
ا ت:اریک کی میاد
جک:فردا
ا ت:جدی خیلی خوبه
جک:هوم، فردا شب وقت داری یه بار هست که من و اریک میخوایم جشن بگیریم توهم بیا
ا ت:البته عزیزم چرا نیام
لیا اومد
لیا :سلام من لیا هستم
جک :منم جکم خوشبختم
لیا:همچنین
باهم دست دادن
جک :شما و لیا خانم چنتا از بچههای کلاس رو دعوت کنید من خیلی نمیشناسم
ا ت:جک جون بنظرم تو خودت دعوت کنی بهتره من به چنتا از دوستام میگم اما میدونی ماهم تازه دوروزه اومدیم خیلی کسی نمیشناسیم
جک:باشه، شما حتما بیاید شما ملکه های خوشکلمون هستید
ا ت:باشه ،حتما...، لیا بیا بریم حیاط
لیا:بریم
ا ت:الا کجاست
لیا:پیش تهونگ
ا ت:اره خوب اون مثل ما نیست، بیا رو این صند
لیا:باشه
ا ت:وقتی با جک و هانا حرف می زدم جیمینم میشنید، چرا عصبی میشود اون خودش رفت با مین هو الان عصبی میشه من با یه پسر دیگه باشم
لیا:دقیقا، کوکم صبح داشت منو با چشاش میخورد
ا ت:....
لیا :ولشون کن ،بنظرت هیونجین جذاب نیست
زنگ خورد پاشدیم سمت کلاس رفتیم
ا ت:اره جذابه، میخوای باش دوست شی
لیا:اگه دوست دختر نداشته باشه چرا که نه
رفتیم توی کلاس لیا رفت پیش هیونجین
لیا:سلام من لیا
هیونجین :عااا سلام منم هیونجینم خوشبختم که با پرنسس زیبایی مثل شما آشنا شدم
حله هیونجین از اول شروع کرده به مخ زنی یعنی اونم از لیا خوشش اومده
من اومدم سمت میزم که...
⛓️بد بوی 🔮 پارت 30
ا ت:جدی خیلی خوشحال شدم دلم برای اریک تنگ شده بود
زیر چشمی نگاهی به جیمین کردم خیلی عصبی بود معلوم بود
ا ت:جک
جک:جونم
ا ت:اریک کی میاد
جک:فردا
ا ت:جدی خیلی خوبه
جک:هوم، فردا شب وقت داری یه بار هست که من و اریک میخوایم جشن بگیریم توهم بیا
ا ت:البته عزیزم چرا نیام
لیا اومد
لیا :سلام من لیا هستم
جک :منم جکم خوشبختم
لیا:همچنین
باهم دست دادن
جک :شما و لیا خانم چنتا از بچههای کلاس رو دعوت کنید من خیلی نمیشناسم
ا ت:جک جون بنظرم تو خودت دعوت کنی بهتره من به چنتا از دوستام میگم اما میدونی ماهم تازه دوروزه اومدیم خیلی کسی نمیشناسیم
جک:باشه، شما حتما بیاید شما ملکه های خوشکلمون هستید
ا ت:باشه ،حتما...، لیا بیا بریم حیاط
لیا:بریم
ا ت:الا کجاست
لیا:پیش تهونگ
ا ت:اره خوب اون مثل ما نیست، بیا رو این صند
لیا:باشه
ا ت:وقتی با جک و هانا حرف می زدم جیمینم میشنید، چرا عصبی میشود اون خودش رفت با مین هو الان عصبی میشه من با یه پسر دیگه باشم
لیا:دقیقا، کوکم صبح داشت منو با چشاش میخورد
ا ت:....
لیا :ولشون کن ،بنظرت هیونجین جذاب نیست
زنگ خورد پاشدیم سمت کلاس رفتیم
ا ت:اره جذابه، میخوای باش دوست شی
لیا:اگه دوست دختر نداشته باشه چرا که نه
رفتیم توی کلاس لیا رفت پیش هیونجین
لیا:سلام من لیا
هیونجین :عااا سلام منم هیونجینم خوشبختم که با پرنسس زیبایی مثل شما آشنا شدم
حله هیونجین از اول شروع کرده به مخ زنی یعنی اونم از لیا خوشش اومده
من اومدم سمت میزم که...
۸.۸k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.