قهوه تلخ
قهوه تلخ
پارت⁵
ا/ت: کر کر خنده
تهیونگ: خنده مکونیـ
ا/ت:(در حال جر خوردن)
کوکی: خب خب بریم
هانا:(در حال صبر کردن)
ا/ت: تهیونگ تو با هانا رل هستی؟
هانا: چی میگی(سرخ شدن)
تهیونگ: اره ما قرار میزاریم(خیلی رک بود)
ا/ت:واتتت اخ جوننننننننن دیگه از دست راحت شدم(قر دادن)
تهیونگ: نچ نچ نچ همه خواهر دارن ماهم داریم
کوکی: از خدات هم باشه(که دستش رو گذاشت رو شانه ا/ت)
ا/ت:(درحال سرخ شدن)
تهیونگ: چقد بهم میاین(لبخند)
ا/ت: چی میگی(زیاد سرخ شدن)
کوکی: واو تو خیلی درست گفتی(زیر زبون)
هانا: میدونی خیلی کاپلن بعد از طلاقت با این ازدواج کن....
ا/ت: اشتباه نکن من جیمین رو دوست دارم
تهیونگ: راست میگه هانا ولش کن
ا/ت: عیش من خوراکی مخوام(رفت تو بغل تهیونگ)
هانا: هی هی یکم عقب تر(عصبانی)
ا/ت: به تو ربطی نداره داداشمه(عصبانی شدید)
تهیونگ: راستی هانا چرا اینجوری شدی؟(با حالت تعحب)
کوکی: بسه دیگه عههه😐
بچه ها خب این از پارت🤍🥲
پارت⁵
ا/ت: کر کر خنده
تهیونگ: خنده مکونیـ
ا/ت:(در حال جر خوردن)
کوکی: خب خب بریم
هانا:(در حال صبر کردن)
ا/ت: تهیونگ تو با هانا رل هستی؟
هانا: چی میگی(سرخ شدن)
تهیونگ: اره ما قرار میزاریم(خیلی رک بود)
ا/ت:واتتت اخ جوننننننننن دیگه از دست راحت شدم(قر دادن)
تهیونگ: نچ نچ نچ همه خواهر دارن ماهم داریم
کوکی: از خدات هم باشه(که دستش رو گذاشت رو شانه ا/ت)
ا/ت:(درحال سرخ شدن)
تهیونگ: چقد بهم میاین(لبخند)
ا/ت: چی میگی(زیاد سرخ شدن)
کوکی: واو تو خیلی درست گفتی(زیر زبون)
هانا: میدونی خیلی کاپلن بعد از طلاقت با این ازدواج کن....
ا/ت: اشتباه نکن من جیمین رو دوست دارم
تهیونگ: راست میگه هانا ولش کن
ا/ت: عیش من خوراکی مخوام(رفت تو بغل تهیونگ)
هانا: هی هی یکم عقب تر(عصبانی)
ا/ت: به تو ربطی نداره داداشمه(عصبانی شدید)
تهیونگ: راستی هانا چرا اینجوری شدی؟(با حالت تعحب)
کوکی: بسه دیگه عههه😐
بچه ها خب این از پارت🤍🥲
۲۲.۰k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.