part 50
#part_50
#فرار
عین تام و جری تو خونه میدویدیم دور مبلا میچرخیدیم دیانا عین رادیو شکسته فوش میداد و عمه هامو دونه
دونه مستفیض میکرد اومدم از پشت مبلا برم پشت میز همینکه رد شدم و رسیدم یهو از پشت سرم یه چیزی گفت بووووم همین که تند برگشتم از خنده منفجررررر شدم ...!!
دیاتا با ب*ا*س*ن مبارک پخش زمین شده بود گویا از ابی که روش تخلیه شد کف پاشم خیس میشه واینا خلاصش کنم براتون کلا برجستگی مرجستگی بر باد هوا همه خوابید
دیانا که دید دارم از خنده میزو گاز میگیرم با حرص بلند شد بیاد مثل ادامس بجوتم که هنوز قدم از قدم برنداشته دوباره گفت بووم یه بار دیگه
ایندفعه با کمر افتاد دیگه من کلا رفته بودم رو سایلنت و باید با کاردک جمعم میکردی وای خدا اصلا صحنه ای بود دیدنی دیانا که کمرشو گرفته بود و فقط یه تلنگر میخواست تا بزنه زیر گریه موهاش همه سیخ شده بود و لباساشم که خیس داشت عین نامادری سیندرلا نگام میکرد اونقدر بلند قهقهه میزدم که اصلا کتی جونو ارسلانث ندیدم وای خدا امروز روح همه رو شاد کردمااا قدر منو بدون دیانا همونجوری نشسته بود و وسط ناله هاش قیافه ی منو که میدید خندش میگرفت حالا صحنه رو داشته باش من پشت میز از خنده کف خونه پالسم دیانا عین گوجه له شده رو زمین پخش شده بود و یه دقیقه میخندید یه دقیقه گریش میگرفت کتی جونم اونور به دیوار تکیه داده بود و میخندید البته این ارسلام بیشعور سعی میکرد جلو خندشو بگیره که جدی بودنشو حفظ کنه ولی قیافش شده بود کپ گوجه بلند شدم از بس خندیده بودم دلم درد میکرد رفتم سمتشو دستشو کشیدم که با اخ و اوخ بلند شد امروزم کلا موجبات شادی و خنده شده بودم (حالا نکه همیشه نیستی)
بعد یه پس گردنی شیرینی که از سمت دیاتا دریافت کردم به خنده هامون خاتمه دادیمو رفتیم واسه قسمت خوشمزه داستان ینی ناهار کتی جون که از خنده صورتش سرخ شده بود دست شو انداخت دور گردنمو منو به خودش فشار داد و با خنده بهم خیره شد
- وای نیکا تو شیطونم هستی پس ؟ینی یه بار بتونی این بلا رو سر ارسلان دربیاری ادب بشه میشی فرشته ی من
منم که کلا از خدا خواستههه نیکی و پرسش ؟ همچین سوسکش کنم دیدنی همینکه اومدم یه چیزی بگم با حرف ارسلان کلا خفه شدم
_مامان جان ادم عشقشو اینجوری ادب نمیکنه که
از دست کارای نیکا(حالا خوبه همش نوشته خودمه😂😐)
یعنی به نظرتون نیکا همی بلا رو سر ارسلان میاره؟
بچه ها من طبق گذشته بچه های اکیپ این رمانو میتویسم و کاری ندارم الان کی با کی رله و جهت گذشت اوقات فراقت شما😂
#فرار
عین تام و جری تو خونه میدویدیم دور مبلا میچرخیدیم دیانا عین رادیو شکسته فوش میداد و عمه هامو دونه
دونه مستفیض میکرد اومدم از پشت مبلا برم پشت میز همینکه رد شدم و رسیدم یهو از پشت سرم یه چیزی گفت بووووم همین که تند برگشتم از خنده منفجررررر شدم ...!!
دیاتا با ب*ا*س*ن مبارک پخش زمین شده بود گویا از ابی که روش تخلیه شد کف پاشم خیس میشه واینا خلاصش کنم براتون کلا برجستگی مرجستگی بر باد هوا همه خوابید
دیانا که دید دارم از خنده میزو گاز میگیرم با حرص بلند شد بیاد مثل ادامس بجوتم که هنوز قدم از قدم برنداشته دوباره گفت بووم یه بار دیگه
ایندفعه با کمر افتاد دیگه من کلا رفته بودم رو سایلنت و باید با کاردک جمعم میکردی وای خدا اصلا صحنه ای بود دیدنی دیانا که کمرشو گرفته بود و فقط یه تلنگر میخواست تا بزنه زیر گریه موهاش همه سیخ شده بود و لباساشم که خیس داشت عین نامادری سیندرلا نگام میکرد اونقدر بلند قهقهه میزدم که اصلا کتی جونو ارسلانث ندیدم وای خدا امروز روح همه رو شاد کردمااا قدر منو بدون دیانا همونجوری نشسته بود و وسط ناله هاش قیافه ی منو که میدید خندش میگرفت حالا صحنه رو داشته باش من پشت میز از خنده کف خونه پالسم دیانا عین گوجه له شده رو زمین پخش شده بود و یه دقیقه میخندید یه دقیقه گریش میگرفت کتی جونم اونور به دیوار تکیه داده بود و میخندید البته این ارسلام بیشعور سعی میکرد جلو خندشو بگیره که جدی بودنشو حفظ کنه ولی قیافش شده بود کپ گوجه بلند شدم از بس خندیده بودم دلم درد میکرد رفتم سمتشو دستشو کشیدم که با اخ و اوخ بلند شد امروزم کلا موجبات شادی و خنده شده بودم (حالا نکه همیشه نیستی)
بعد یه پس گردنی شیرینی که از سمت دیاتا دریافت کردم به خنده هامون خاتمه دادیمو رفتیم واسه قسمت خوشمزه داستان ینی ناهار کتی جون که از خنده صورتش سرخ شده بود دست شو انداخت دور گردنمو منو به خودش فشار داد و با خنده بهم خیره شد
- وای نیکا تو شیطونم هستی پس ؟ینی یه بار بتونی این بلا رو سر ارسلان دربیاری ادب بشه میشی فرشته ی من
منم که کلا از خدا خواستههه نیکی و پرسش ؟ همچین سوسکش کنم دیدنی همینکه اومدم یه چیزی بگم با حرف ارسلان کلا خفه شدم
_مامان جان ادم عشقشو اینجوری ادب نمیکنه که
از دست کارای نیکا(حالا خوبه همش نوشته خودمه😂😐)
یعنی به نظرتون نیکا همی بلا رو سر ارسلان میاره؟
بچه ها من طبق گذشته بچه های اکیپ این رمانو میتویسم و کاری ندارم الان کی با کی رله و جهت گذشت اوقات فراقت شما😂
۲.۱k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.