پارت ۱۰ دیدار اتفاقی

(پی عم)
جیمین=سلام مین سول خوبی پی عم دادم تا شماره ام بیفته:)
مین سول=سلام مرسی تو چطوری؟
جیمین=منم خوبم
جیمین=اممم
مین سول=جانم؟
جیمین=راستش میخواستم یه چیزی بگم
مین سول=بگو
جیمین=اممم میتونی فردا بیای کافه؟
مین سول=راستش من فردا میرم بوسان پیش دوستم اگه میخوای تو هم بیا یا به اعضا هم بگو
جیمین=عه واقعا پس من بهشون میگم اگه اوکی شد برات میگم
مین سول=باشه
جیمین=خدافظ
مین سول=بای
(به میونگ کی زنگ زدم و...)
میونگ کی=الو
مین سول=سلام میونگ کی خوبی
میونگ کی=سلام ممنون تو چطوری
مین سول=منم خوبم امم راستش میخواستم یه چیزی بگم.
میونگ کی=بگو...
مین سول=من امروز رفته بودم شهربازی و اونجا یه پسری رو دیدم و باهاش آشنا شدم
میونگ کی=خب خب ادامه بده
مین سول=همینطور که داشتم با پسره حرف میزدم
گفت که کمی از خودت تعریف کن
گفتم آرمی ام و بعد بهش گفتم حالا تو از خودت تعریف کن اونم
گف ۲۵سالمه گفتم شغلت چیه
گفت چطور
گفتم همینطوری خب بگو دیگه
گفت کمی راهنماییت میکنم توی کمپانی کار میکنم
گفتم کدوم گفت حدس بزن منم چند تا حدس زدم و
گفت همش رو اشتباه گفتی
گفتم معروفی
گف آره
گفتم یعنی الان دارم با یه سلبریتی حرف میزنم؟
گفت آره
میونگ کی=مین سول به ولله شانس داریಥ_ಥ
مین سول=😂
بعد به پسره گفتم خیلی شبیه جیمین هستی ولی نمیتونم بگم چون فکر نکنم اونقدر شانس داشته باشم که اینجوری باهاش حرف بزنم😅
برگشت گفت خودمم
میونگ کی=واقعا خود جیمین بود😳
مین سول=آره من خودم اولشم خیلی خیلی تعجب کردم😅
میونگ کی=دیدی گفتم تو شانس داریಥ_ಥ
مین سول=هنوز بصبر تو هم شانس داری که دوستی عین من داری هنوز خیلی چیزا تو راهه
میونگ کی=خب ادامه بده دیگه چیشد؟
مین سول=بعدش امروز جیمین پی عم داد گف میای باهم فردا بریم کافه؟
گفتم نه من فردا میرم بوسان اگه تو و اعضا هم دوست داشتین بیایین
گفت اوکی من به اعضا میگم و اگه اوکی شد بت میگم
میونگ کی=واقعا میان بوسان؟؟!!