پارت ۱۲۹ رمان تقاص
متین: خدا چه گوگول
_ارسلان نگهش داریم پیش خودمون
ارسلان: میبریمش پرورشگاه
دیانا و اتوسا و پانیذ و متین: نه
اتوسا: امیر یه چی بگو
امیر: من خستم میرم بخوابم
گفتم: ارسلاااااان لطفا
ارسلان: باشه
پانیذ: اسمش چیه حالا
گفتم: اسمش میزاریم مانلی
اتوسا: همش اینا دارن انتخواب میکنن اصلا من نیستم خودتون بزرگش کنید
گفتم: مامانی بگو مامان بگو مااااامااان
ارسلان: بگو ارسلان
پانیذ: چه چیزایی میخواید از بچه یه ساله بگو پانیذ بگو عمو ارسلان اسکل
ارسلان: دستت درد نکنه
پانیذ: خواهش میکنم
_ارسلان نگهش داریم پیش خودمون
ارسلان: میبریمش پرورشگاه
دیانا و اتوسا و پانیذ و متین: نه
اتوسا: امیر یه چی بگو
امیر: من خستم میرم بخوابم
گفتم: ارسلاااااان لطفا
ارسلان: باشه
پانیذ: اسمش چیه حالا
گفتم: اسمش میزاریم مانلی
اتوسا: همش اینا دارن انتخواب میکنن اصلا من نیستم خودتون بزرگش کنید
گفتم: مامانی بگو مامان بگو مااااامااان
ارسلان: بگو ارسلان
پانیذ: چه چیزایی میخواید از بچه یه ساله بگو پانیذ بگو عمو ارسلان اسکل
ارسلان: دستت درد نکنه
پانیذ: خواهش میکنم
۴۴.۱k
۳۰ مرداد ۱۴۰۰