تکپارتی هیونجین: وقتی توی مدرسه...p2
تکپارتی هیونجین: وقتی توی مدرسه...p2
#استری_کیدز
#هوانگ_هیونجین
داشت نگاهت میکزد
هدفونشو برداشت .
فک کنم ازم بابت دیروز ناراحته
ا.ت:خ..خ...خوبی؟
هیون؛اره(سرد)
ا.ت؛ بابت دیروز معذرت میخوام
هیون؛لازم نیست من جوابمو گرفتم حالا میتونی بری
ا.ت؛چی؟ من حتی یک کلمه هم حرف نزدم
هیون؛ جالبه،جوابی که میخواستمو دادی بهم با رفتارت
میخواست هدفونو بزاره به گوشش که حرفت نزاشت
ا.ت:اگه جوابم..مثبت بود چی..!؟
زود برگشت به سمتت
هیون:چی؟
ا.ت؛هوفففف دوست داشتم یه جای شیک و باکلاس قبولت کنم اما نشد
هیون؛الان درخواستمو..قب....
با قرار دادن لبات به لباش حرفش نصفه موند
بعد از یه کیس کوتاه بهش گفتی
ا.ت؛ من دیشب اونجوری کردم چون تعجب کردم و فکر کردم امادگیشو ندارم.
تورو به بغلش گرفت و گفتم
هیون:مهم نیست مهم الانه بچه جون
توهم خندیدی و دستاتو دور کمرش حلقه کردی.
#استری_کیدز
#هوانگ_هیونجین
داشت نگاهت میکزد
هدفونشو برداشت .
فک کنم ازم بابت دیروز ناراحته
ا.ت:خ..خ...خوبی؟
هیون؛اره(سرد)
ا.ت؛ بابت دیروز معذرت میخوام
هیون؛لازم نیست من جوابمو گرفتم حالا میتونی بری
ا.ت؛چی؟ من حتی یک کلمه هم حرف نزدم
هیون؛ جالبه،جوابی که میخواستمو دادی بهم با رفتارت
میخواست هدفونو بزاره به گوشش که حرفت نزاشت
ا.ت:اگه جوابم..مثبت بود چی..!؟
زود برگشت به سمتت
هیون:چی؟
ا.ت؛هوفففف دوست داشتم یه جای شیک و باکلاس قبولت کنم اما نشد
هیون؛الان درخواستمو..قب....
با قرار دادن لبات به لباش حرفش نصفه موند
بعد از یه کیس کوتاه بهش گفتی
ا.ت؛ من دیشب اونجوری کردم چون تعجب کردم و فکر کردم امادگیشو ندارم.
تورو به بغلش گرفت و گفتم
هیون:مهم نیست مهم الانه بچه جون
توهم خندیدی و دستاتو دور کمرش حلقه کردی.
۵.۰k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.