دشمنان خداوند چه کسانی هستند ...
خداوند متعال، خودش میفرماید که برخی هر گاه نامی از من و وحدانیت من به میان آید، قلبشان مملو از تنفر میشود و هر گاه نام محبوبهای خودشان مطرح شود، شاد و بشاش میگردند:
« وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ » (الزّمر، 45)
ترجمه: هنگامی که خداوند به یگانگی یاد میشود، دلهای کسانی که به آخرت ایمان ندارند مشمئزّ (و متنفّر) میگردد؛ امّا هنگامی که از معبودهای دیگر یاد میشود، آنان خوشحال میشوند.
کار شیطان و نفس:
کفر و شرک، گام نخست در انحراف از شناخت، ایمان و مسیر حق در عمل میباشد؛ اما در گامبعدی، خبری از انکار، تکذیب، کفر و شرک نیست، بلکه اذعان و اقراری است، توأم با بغض و دشمنی!
ابلیس رجیم، یک لحظه نیز از یاد خدا غافل نیست، دائم به یاد خداست، منتهی با بغض و دشمنی!
استراتژی او در انحراف بندگان خدا نیز همین است؛ ابتدا سعی دارد تا با وسوسههایش، تمایلات نفسانی را آنقدر زینت دهد که بنده از یاد معبودش غافل گردد، بعد به او یادآوری میکند که «انکار وجود خالق و مالک عالم هستی، جاهلانه و احمقانه است، پس در وجودش هیچ شکی نداشته باش، منتهی با او دشمن باش»!
عدل خدا:
یک موقع کسی منکر اصل وجود خداست، که اگر مغرض نباشد، با استدلالهای عقلی و نیز نگاه به زمین و آسمان و هر چه در آن هست [علوم طبیعی و تجربی] که همه نشانههای اوست، انکارش بر طرف و شناخت و ایمانش کامل و کاملتر میگردد.
اما کسی که میگوید: «خدا هست، ولی [العیاذ بالله] عادل نیست»، از مرحلهی شناختی گذشته و به مرحلهی لجاج، عناد و دشمنی رسیده است! آیا با او میشود بحث عقلی، اثباتی نمود؟!
جز وصل تو دل به هرچه بستم توبه
بی یاد تو هر جا كه نشستم توبه
در حضرت تو توبه شكستم صد بار
زین توبه كه صد بار شكستم توبه
از هرچه نه از بهر تو كردم توبه
ور بی تو غمی خوردم، از آن غم توبه
وآن نیز كه بعد از این برای تو كنم
گر بهتر از آن توان، از آن هم توبه
« وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ » (الزّمر، 45)
ترجمه: هنگامی که خداوند به یگانگی یاد میشود، دلهای کسانی که به آخرت ایمان ندارند مشمئزّ (و متنفّر) میگردد؛ امّا هنگامی که از معبودهای دیگر یاد میشود، آنان خوشحال میشوند.
کار شیطان و نفس:
کفر و شرک، گام نخست در انحراف از شناخت، ایمان و مسیر حق در عمل میباشد؛ اما در گامبعدی، خبری از انکار، تکذیب، کفر و شرک نیست، بلکه اذعان و اقراری است، توأم با بغض و دشمنی!
ابلیس رجیم، یک لحظه نیز از یاد خدا غافل نیست، دائم به یاد خداست، منتهی با بغض و دشمنی!
استراتژی او در انحراف بندگان خدا نیز همین است؛ ابتدا سعی دارد تا با وسوسههایش، تمایلات نفسانی را آنقدر زینت دهد که بنده از یاد معبودش غافل گردد، بعد به او یادآوری میکند که «انکار وجود خالق و مالک عالم هستی، جاهلانه و احمقانه است، پس در وجودش هیچ شکی نداشته باش، منتهی با او دشمن باش»!
عدل خدا:
یک موقع کسی منکر اصل وجود خداست، که اگر مغرض نباشد، با استدلالهای عقلی و نیز نگاه به زمین و آسمان و هر چه در آن هست [علوم طبیعی و تجربی] که همه نشانههای اوست، انکارش بر طرف و شناخت و ایمانش کامل و کاملتر میگردد.
اما کسی که میگوید: «خدا هست، ولی [العیاذ بالله] عادل نیست»، از مرحلهی شناختی گذشته و به مرحلهی لجاج، عناد و دشمنی رسیده است! آیا با او میشود بحث عقلی، اثباتی نمود؟!
جز وصل تو دل به هرچه بستم توبه
بی یاد تو هر جا كه نشستم توبه
در حضرت تو توبه شكستم صد بار
زین توبه كه صد بار شكستم توبه
از هرچه نه از بهر تو كردم توبه
ور بی تو غمی خوردم، از آن غم توبه
وآن نیز كه بعد از این برای تو كنم
گر بهتر از آن توان، از آن هم توبه
۱.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۳