part⁷³🦖🗿
جانگ می « به بههه جناب جئون! چطورین اقا؟ چه عجب تشریف اوردین! میگفتی گاوی ، گوسفندی چیزی قربانی میکردیم
کوک « میبینم که توپتم پره
جانگ می « پر نباشه؟
کوک « میدونم کارم اشتباه بود اما این برای خودت بهتر بود...... نیاز به آرامش داری
جانگ می « اینجوری بهم آرامش میدی؟ یعنی نمیدونی منبع آرامش من تویی؟
کوک « *بغل کردن جانگ می.... ولی همین منبع آرامش باعث استرس و ترست میشه شکلات
جانگ می « ولی من دوستش دارم.... عوضی فکر کردم سقط کردی
کوک « این طرز بیان برای یه بانو مناسب نیست!
جانگ می « فاز مامانا رو برام نگیر کوک! اصلا دلم میخواد فحش بدم
کوک « بی ادب
جانگ می « ایششش... شما برو با ته سان خوش باش! میترسم دو روز دیگه دستش رو بگیری بگی گرایشم تغییر کرده
کوک « *بوسه.... عوی عوی یواش تر! صد دفعه نگفتم فیلم مناسب سنت نگاه کن؟؟ کلا از تنظیمات کارخانه خارج شدی.....
جانگ می « خواستم یه مشت بکارم پایین چشماش که صدای در اومد..... مشتم که اسیر دست های کوک شده بود رو از دستش بیرون کشیدم و با چهره عبوس و زهرمار به در خیره شدم
ته سان « جلسه داریم بعدا اختلات کنید
جانگ می « بیا ببرش مال خودت
ته سان « جفتتون باید بیاید!
جانگ می « حوصله ندارم
ته سان « کوک حلش کن میرم بقیه رو خبر کنم
کوک « نگران نباش داداش
جانگ می « انگار نه انگار داداش منه! نه به اولش که میخواستن همو جر بدن نه به الان که برای من داداش داداش میکنن
کوک « *خنده.... پاشو دیوونه
جانگ می « نمیام
کوک « مجبورم بزور ببرمت پس
جانگ می « دست بهم بزنی گازت میگیرم!
//نیم ساعت بعد..... سالن اصلی عمارت //
_کوک بالاخره موفق شد جانگ می رو بیاره پایین! اما جانگ می هم کوتاه نیومده بود و گازش گرفته بود..... و اینجوری شد که با فاصله از کوک نشست تا یه وقت بلایی سرش نیاره
نامجون « خجالت بکشید همتون سن خرخان رو دارین! باید عین سگ و گربه بیفتین به جون هم؟ اونم الان که باید مراقب هم باشید
کوک « بهتر نیست اینا رو به این خانم یادآوری کنی
نامجون « با جفتتونم!
جانگ می « هر کاری کردم خوب کردم
کوک « اگه راست میگی بیا بشین اینجا ببینم
جین « بزارین بعدا همو تیکه تیکه کنید الان دو دقیقه آروم بگیرید
نامجون « لانا کجاست؟
جیمین « رفت بیرون دور دور
نامجون « مگه نگفتم مراقبش باشین! فرستادیش بره؟؟ گیر بیفته چی؟
جیمین « تنها که نرفته.... کلی بادیگارد همراهشه
نامجون « به نظرت اینا جلوی جی گیونک رو میگیرن؟
جانگ می « بهتر! میبرنش راحت میشیم
نامجون « اگه میتونستم بفهمم تو چت شده عالی میشد! بعد جلسه بیا دنبالم کارت دارم
جانگ می « باشه
جین « زنگ زدم دارن میارنش
نامجون « خب.... برنامه تغییر کرده و باید زودتر نقشه رو اجرا کنیم
کوک « میبینم که توپتم پره
جانگ می « پر نباشه؟
کوک « میدونم کارم اشتباه بود اما این برای خودت بهتر بود...... نیاز به آرامش داری
جانگ می « اینجوری بهم آرامش میدی؟ یعنی نمیدونی منبع آرامش من تویی؟
کوک « *بغل کردن جانگ می.... ولی همین منبع آرامش باعث استرس و ترست میشه شکلات
جانگ می « ولی من دوستش دارم.... عوضی فکر کردم سقط کردی
کوک « این طرز بیان برای یه بانو مناسب نیست!
جانگ می « فاز مامانا رو برام نگیر کوک! اصلا دلم میخواد فحش بدم
کوک « بی ادب
جانگ می « ایششش... شما برو با ته سان خوش باش! میترسم دو روز دیگه دستش رو بگیری بگی گرایشم تغییر کرده
کوک « *بوسه.... عوی عوی یواش تر! صد دفعه نگفتم فیلم مناسب سنت نگاه کن؟؟ کلا از تنظیمات کارخانه خارج شدی.....
جانگ می « خواستم یه مشت بکارم پایین چشماش که صدای در اومد..... مشتم که اسیر دست های کوک شده بود رو از دستش بیرون کشیدم و با چهره عبوس و زهرمار به در خیره شدم
ته سان « جلسه داریم بعدا اختلات کنید
جانگ می « بیا ببرش مال خودت
ته سان « جفتتون باید بیاید!
جانگ می « حوصله ندارم
ته سان « کوک حلش کن میرم بقیه رو خبر کنم
کوک « نگران نباش داداش
جانگ می « انگار نه انگار داداش منه! نه به اولش که میخواستن همو جر بدن نه به الان که برای من داداش داداش میکنن
کوک « *خنده.... پاشو دیوونه
جانگ می « نمیام
کوک « مجبورم بزور ببرمت پس
جانگ می « دست بهم بزنی گازت میگیرم!
//نیم ساعت بعد..... سالن اصلی عمارت //
_کوک بالاخره موفق شد جانگ می رو بیاره پایین! اما جانگ می هم کوتاه نیومده بود و گازش گرفته بود..... و اینجوری شد که با فاصله از کوک نشست تا یه وقت بلایی سرش نیاره
نامجون « خجالت بکشید همتون سن خرخان رو دارین! باید عین سگ و گربه بیفتین به جون هم؟ اونم الان که باید مراقب هم باشید
کوک « بهتر نیست اینا رو به این خانم یادآوری کنی
نامجون « با جفتتونم!
جانگ می « هر کاری کردم خوب کردم
کوک « اگه راست میگی بیا بشین اینجا ببینم
جین « بزارین بعدا همو تیکه تیکه کنید الان دو دقیقه آروم بگیرید
نامجون « لانا کجاست؟
جیمین « رفت بیرون دور دور
نامجون « مگه نگفتم مراقبش باشین! فرستادیش بره؟؟ گیر بیفته چی؟
جیمین « تنها که نرفته.... کلی بادیگارد همراهشه
نامجون « به نظرت اینا جلوی جی گیونک رو میگیرن؟
جانگ می « بهتر! میبرنش راحت میشیم
نامجون « اگه میتونستم بفهمم تو چت شده عالی میشد! بعد جلسه بیا دنبالم کارت دارم
جانگ می « باشه
جین « زنگ زدم دارن میارنش
نامجون « خب.... برنامه تغییر کرده و باید زودتر نقشه رو اجرا کنیم
۴۸.۵k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.