تاریک
فیک
پارت 2
نفس عمیقی کشیدم و پیاده شدم. اقای جئون گفته بود وقتی رسیدم پیش پسرش جونگ کوک برم
آجوما من رو تا اتاق ایشون تا طبقه سوم همراهی کرد.
در زدم.
گفت بیا تو
صداش جذاب و دقیقا عین پدرش بود.
تعظیمی کردم. گفت :خوش اومدی . من جونگ کوک هستم. می تونی منو کوک صدا کنی.
گفتم :سلام خیلی ممنون ًمن آنیونگ هستم. کیم انیونگ .
گفت :خوشبختم . دوست دارم شخصاً اتاقت رو بهت نشون بدم.
اتاق من اولین اتاق توی طبقه ی دوم بود دقیقا کنار بالکن.
خدمتکار ها وسایل رو چیدن
کوک گفت:راحت باش . فکر کن اینجا خونه خودته . و رفت بیرون
از زبان کوک
اون دختر خیلی خوشگلی بودً .خارق العاده بود . چندین بار تعریفش رو از پدر و اون رو هنگام تمرین دیده بودم.
رفتم توی اتاق کارم وسایل رو جمع کردم و اومدم بیرون و در و قفل کردم.
رفتم توی اتاق لباسم رو عوض کردم و خودم رو روی تخت پرت کردم.
ببخشید کم شد ❤
پارت بعد بیشتر می زارم😁
پارت 2
نفس عمیقی کشیدم و پیاده شدم. اقای جئون گفته بود وقتی رسیدم پیش پسرش جونگ کوک برم
آجوما من رو تا اتاق ایشون تا طبقه سوم همراهی کرد.
در زدم.
گفت بیا تو
صداش جذاب و دقیقا عین پدرش بود.
تعظیمی کردم. گفت :خوش اومدی . من جونگ کوک هستم. می تونی منو کوک صدا کنی.
گفتم :سلام خیلی ممنون ًمن آنیونگ هستم. کیم انیونگ .
گفت :خوشبختم . دوست دارم شخصاً اتاقت رو بهت نشون بدم.
اتاق من اولین اتاق توی طبقه ی دوم بود دقیقا کنار بالکن.
خدمتکار ها وسایل رو چیدن
کوک گفت:راحت باش . فکر کن اینجا خونه خودته . و رفت بیرون
از زبان کوک
اون دختر خیلی خوشگلی بودً .خارق العاده بود . چندین بار تعریفش رو از پدر و اون رو هنگام تمرین دیده بودم.
رفتم توی اتاق کارم وسایل رو جمع کردم و اومدم بیرون و در و قفل کردم.
رفتم توی اتاق لباسم رو عوض کردم و خودم رو روی تخت پرت کردم.
ببخشید کم شد ❤
پارت بعد بیشتر می زارم😁
۱۱.۹k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.