پارت 4
پارت 4
ا/ت: میشه بهم دست نزنین لطفاا خواهش میکنم
تهیونگ: پس فکر کردی برای چی اینجایی؟
پرتت میکنه رو تخت و روت لباساتو پارع میکنه
و روت خیمه میزنه و گردنتو کیس مارک میکنه
ا/ت: اههه اهه لطفاا نکنن اهه ناله و....
و هجوم میبره به سینه هاتو و یکیشو میخوره ویکشو میگیره پو دستش
ا/ت: یه حسی داشتمم انگ.. انگار هورنی شدم!
بعد میره به طرف پایین تنه و پوسیتو مک میزنه و میکنه تو
ا/ت: اهه اهه... جیغ و نالهه... خیلی درد دارهه و گریه....
تهیونگ: اهه خیلی تنگیی
تهیونگ
بعد از چند ضربه فکر کردم کام کرد ولی نه!
خون! اه به کل یادم رفته بود باکرس
باید اروم تر کارمو انجام میدادم
به ا/ت نگاه میکنم و بدجون داره گریه میکنه و تختو چنگ میزنه
ولی من هنوز کام نکردم
و به ضربه هاش ادامه میده و باهم کام میکنید و تهیونگ میره حموم
ا/ت: خیلی درد داشتم هیحامو حس نمیکردم و ارباب میره حموم
ا/ت: میشه بهم دست نزنین لطفاا خواهش میکنم
تهیونگ: پس فکر کردی برای چی اینجایی؟
پرتت میکنه رو تخت و روت لباساتو پارع میکنه
و روت خیمه میزنه و گردنتو کیس مارک میکنه
ا/ت: اههه اهه لطفاا نکنن اهه ناله و....
و هجوم میبره به سینه هاتو و یکیشو میخوره ویکشو میگیره پو دستش
ا/ت: یه حسی داشتمم انگ.. انگار هورنی شدم!
بعد میره به طرف پایین تنه و پوسیتو مک میزنه و میکنه تو
ا/ت: اهه اهه... جیغ و نالهه... خیلی درد دارهه و گریه....
تهیونگ: اهه خیلی تنگیی
تهیونگ
بعد از چند ضربه فکر کردم کام کرد ولی نه!
خون! اه به کل یادم رفته بود باکرس
باید اروم تر کارمو انجام میدادم
به ا/ت نگاه میکنم و بدجون داره گریه میکنه و تختو چنگ میزنه
ولی من هنوز کام نکردم
و به ضربه هاش ادامه میده و باهم کام میکنید و تهیونگ میره حموم
ا/ت: خیلی درد داشتم هیحامو حس نمیکردم و ارباب میره حموم
۴۲.۹k
۲۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.