Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part۱۰۵
ملیحه: یعنی برم؟
شیرین: من اگه پسر به این جذابی دنبالم بود میرفتم
همگی شروع کردیم به خندیدن
سعید: میاییی امشب خوشگل خانوم؟
ملیحه: چون خیلی اسرار میکنی باشه
شیرین: مبارکه
میکائل امدش که بهمون لبخندی زد محلش ندادم
میکائل: چی مبارکه؟
سعید: امشب قراره با خوشگل خانوم ها برم رستوران
میکائل: خوبه پس مبارک باشه
(میکائل)
دلم میخواست منم با شیرین برم بیرون ولی هنوز زود بود
فعلا اسمشو رو دستم تتو زده بودم
میکائل: خب من برنامه هامو نگاه کردم وقتم خالی برای ۲.۳ روز
شیرین: پس فردا حرکت کنیم؟
میکائل:اره
سعید: من کار دارم
میکائل: چیکار داری؟
سعید: مامانم قراره مجلس چهارمون سالگرد خواهرمو بگیره
شیرین: خدارحمتش کنه
ملیحه: خب باید تو باشی؟
سعید: بودن من الزامی نیست ولش کن
شیرین: پس من ۴ تا بلیط میگیرم
میکائل:نه خودم میگیرم
برنامه هارو چیندیم و قرار بود میکائل بلیط بگیره بریم ما امدیم خونه
(شب)
(ملیحه)
حاضر شدم قرار بود سعید بیاد دنبالم شیرین تو خودش بود دلم به حالش میسوخت
ملیحه: شیرین شیرین؟
شیرین: بله؟
ملیحه:چرا تو خودتی
شیرین: هیچی خوبم
ملیحه: میخوای بمونم؟
شیرین:دیوونه ای تو؟
ملیحه: چرا؟
شیرین: چون که باید با سعید بری سر قرار دوست داره شکی هم توش نیست
ملیحه: منم دوسش دارم ولی تو چی
شیرین:من چی؟من خوبم چرا میخوای بختت رو بخاطر من عوض کنی
ملیحه: تو تنها میمونی
شیرین:نگران من نباش من تنها نمیمونم
Part۱۰۵
ملیحه: یعنی برم؟
شیرین: من اگه پسر به این جذابی دنبالم بود میرفتم
همگی شروع کردیم به خندیدن
سعید: میاییی امشب خوشگل خانوم؟
ملیحه: چون خیلی اسرار میکنی باشه
شیرین: مبارکه
میکائل امدش که بهمون لبخندی زد محلش ندادم
میکائل: چی مبارکه؟
سعید: امشب قراره با خوشگل خانوم ها برم رستوران
میکائل: خوبه پس مبارک باشه
(میکائل)
دلم میخواست منم با شیرین برم بیرون ولی هنوز زود بود
فعلا اسمشو رو دستم تتو زده بودم
میکائل: خب من برنامه هامو نگاه کردم وقتم خالی برای ۲.۳ روز
شیرین: پس فردا حرکت کنیم؟
میکائل:اره
سعید: من کار دارم
میکائل: چیکار داری؟
سعید: مامانم قراره مجلس چهارمون سالگرد خواهرمو بگیره
شیرین: خدارحمتش کنه
ملیحه: خب باید تو باشی؟
سعید: بودن من الزامی نیست ولش کن
شیرین: پس من ۴ تا بلیط میگیرم
میکائل:نه خودم میگیرم
برنامه هارو چیندیم و قرار بود میکائل بلیط بگیره بریم ما امدیم خونه
(شب)
(ملیحه)
حاضر شدم قرار بود سعید بیاد دنبالم شیرین تو خودش بود دلم به حالش میسوخت
ملیحه: شیرین شیرین؟
شیرین: بله؟
ملیحه:چرا تو خودتی
شیرین: هیچی خوبم
ملیحه: میخوای بمونم؟
شیرین:دیوونه ای تو؟
ملیحه: چرا؟
شیرین: چون که باید با سعید بری سر قرار دوست داره شکی هم توش نیست
ملیحه: منم دوسش دارم ولی تو چی
شیرین:من چی؟من خوبم چرا میخوای بختت رو بخاطر من عوض کنی
ملیحه: تو تنها میمونی
شیرین:نگران من نباش من تنها نمیمونم
۸.۰k
۰۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.