P6
《Mine》
پارت۶
ویو ا.ت:
رفتم خونه و یکراست خوابیدم و رفتم پیش جیمین
جیمین:هااا ا.ت امروز چه زود اومدی
ا.ت:جیمین...
جیمین:هوم
ا.ت:از گذشتت تعریف کن همین الان
جیمین با استرس:ها ا.ت چرا هم..همچین سوالی میپرسی؟؟؟
ا.ت:تو یه خواننده ای درسته
جیمین با یه لبخند ملیح:هومم درسته
ا.ت با داد:اینقد خونسرد نباش !
جیمین:خب چیکار کنم
ا.ت:نخواستم کاری کنی ولی ...
جیمین:ولی چی
ا.ت با ذوق:من امروز دوست پیدا کردمممم
جیمین :واداف.... خدایی؟
ا.ت:اوهوم
(فلش بک ب دوست پیدا کردن ات)
دیدم یه پسره داره با تلفن حرف میزنه و راجب کارتون بحث میکنه که یهو یچیزی از جیبش افتاد
ها؟یه برچسب کارتونی؟حتما اشتباه شده
ولی ا.ت رفت و زد ب شونه پسره
ا.ت:امم ببخشید
پسرهه:بله
ا.ت:این از جیبتون افتاد...
پسره با خوشحالی: مرسییی من این برچسب رو تازه خریده بودم و اگه بهم نمیدادی معلوم نبود چی میشه ... من فلیکس هستم و شما؟(دوستان فلیکس استاری کیدز نیست یکی دیگست😂)
ا.ت:من ا.ت هستم
فلیکس:خوشحالم از آشناییمون اگه از اینور میری باهم بریم
ا.ت:اوهوم باشه
(پایان فلش بک )
ا.ت:راستی اسمش فلیکس عه
جیمین ویو:
حرفشو که زد تیری تو قلبم فرو رفت فلیکس؟ اون دشمن خونیه منه اونوقت ا.ت اونو دوست داره؟ آخه اون چی داره که ا.ت اونو دوست داره؟
جیمین:اها اکی
فردا صبح
ا.ت ویو: پاشدم کارامو کردم و رفتم مدرسه این چند روز خیلی خوشحال بودم چون فلیکس رو پیدا کردم البته ما فقط با هم دوست بودم و برای رفتن یا برگشت از مدرسه همو میدیدیم
البته من شمارمو بهش دادم
چند وقت بود که باهم میگشتیم من دیگه نیازی ب اون خوابای آگاهانه نداشتم چون من پیش فلیکس بودم میشه گفت ۳ هفته اس که با فلیکس آشنا شدم و دیگه از اون خوابا نمیبینم با فلیکس رفتم مدرسه و تو راه سومی رو دیدم که با لبخند شیطانی داشت به ما نگاه میکرد البته زود نگاهشو دزدید
سومی ویو:هه میدونم چیکار کنم من میتونم کاری کنم که ا.ت ب معنای واقعی سقوط کنه....
تومی تو ذهنش:خب از اونجایی که من دوست فلیکس عم و بخاطر حرفی که سومی بهم زد باید کاری کنم که فلیکس دوست پسر سومی شه....
(پرش زمانی به بعد کلاس *دارن چت میکنن)
ا.ت:سلام فلیکس امروز میتونی بیای باهم بریم خونه؟
فلیکس:نه من امروز نیستم
ا.ت:اها اکی
فلیکس ویو:
نرفتم پیشش چون تومی گفته بود میخواد منو با یکی آشنا کنه
تومی:ااااا فلیکس بالاخره اومدییی
سومی:سلام
فلیکس تو ذهنش:واییی خدا این دختره کیه چرا اینقدر خوشگلهههه
تومی:ببین من میخام تورو با دوستم آشنا کنم
.......آشنا کرد حوصله ندارم بنویسم😂
تومی:عههه بچه ها من باید برم خداحافظ
فلیکس:اها امه خداحافظ
سومی: عامم فلیکس
فلیکس با خجالت:ه..جانم ؟
سومی:میشه دوست پسر من باشی ؟
فلیکس اول خجالت کشید بعدش گفت:عه.... عام اکی باشه هرجور تو بخوای
(پرش زمانی ب فردا )
ا.ت:دیدم فلیکس دم مدرسست و داره میخنده و اون....کی بود ص..صبر کن سومییییی؟
فلیکس:ااا ا.ت اینجا چیکار میکنی؟میخاستم اشنات کنم این دوست دختر.....
ا.ت:لعنتیه اشغال خیانتکار
فلیکس:چته ا.ت نکنه فکر کردی تو دوست دختر منی؟ .........
آدمین کرم داره......😂
پارت۶
ویو ا.ت:
رفتم خونه و یکراست خوابیدم و رفتم پیش جیمین
جیمین:هااا ا.ت امروز چه زود اومدی
ا.ت:جیمین...
جیمین:هوم
ا.ت:از گذشتت تعریف کن همین الان
جیمین با استرس:ها ا.ت چرا هم..همچین سوالی میپرسی؟؟؟
ا.ت:تو یه خواننده ای درسته
جیمین با یه لبخند ملیح:هومم درسته
ا.ت با داد:اینقد خونسرد نباش !
جیمین:خب چیکار کنم
ا.ت:نخواستم کاری کنی ولی ...
جیمین:ولی چی
ا.ت با ذوق:من امروز دوست پیدا کردمممم
جیمین :واداف.... خدایی؟
ا.ت:اوهوم
(فلش بک ب دوست پیدا کردن ات)
دیدم یه پسره داره با تلفن حرف میزنه و راجب کارتون بحث میکنه که یهو یچیزی از جیبش افتاد
ها؟یه برچسب کارتونی؟حتما اشتباه شده
ولی ا.ت رفت و زد ب شونه پسره
ا.ت:امم ببخشید
پسرهه:بله
ا.ت:این از جیبتون افتاد...
پسره با خوشحالی: مرسییی من این برچسب رو تازه خریده بودم و اگه بهم نمیدادی معلوم نبود چی میشه ... من فلیکس هستم و شما؟(دوستان فلیکس استاری کیدز نیست یکی دیگست😂)
ا.ت:من ا.ت هستم
فلیکس:خوشحالم از آشناییمون اگه از اینور میری باهم بریم
ا.ت:اوهوم باشه
(پایان فلش بک )
ا.ت:راستی اسمش فلیکس عه
جیمین ویو:
حرفشو که زد تیری تو قلبم فرو رفت فلیکس؟ اون دشمن خونیه منه اونوقت ا.ت اونو دوست داره؟ آخه اون چی داره که ا.ت اونو دوست داره؟
جیمین:اها اکی
فردا صبح
ا.ت ویو: پاشدم کارامو کردم و رفتم مدرسه این چند روز خیلی خوشحال بودم چون فلیکس رو پیدا کردم البته ما فقط با هم دوست بودم و برای رفتن یا برگشت از مدرسه همو میدیدیم
البته من شمارمو بهش دادم
چند وقت بود که باهم میگشتیم من دیگه نیازی ب اون خوابای آگاهانه نداشتم چون من پیش فلیکس بودم میشه گفت ۳ هفته اس که با فلیکس آشنا شدم و دیگه از اون خوابا نمیبینم با فلیکس رفتم مدرسه و تو راه سومی رو دیدم که با لبخند شیطانی داشت به ما نگاه میکرد البته زود نگاهشو دزدید
سومی ویو:هه میدونم چیکار کنم من میتونم کاری کنم که ا.ت ب معنای واقعی سقوط کنه....
تومی تو ذهنش:خب از اونجایی که من دوست فلیکس عم و بخاطر حرفی که سومی بهم زد باید کاری کنم که فلیکس دوست پسر سومی شه....
(پرش زمانی به بعد کلاس *دارن چت میکنن)
ا.ت:سلام فلیکس امروز میتونی بیای باهم بریم خونه؟
فلیکس:نه من امروز نیستم
ا.ت:اها اکی
فلیکس ویو:
نرفتم پیشش چون تومی گفته بود میخواد منو با یکی آشنا کنه
تومی:ااااا فلیکس بالاخره اومدییی
سومی:سلام
فلیکس تو ذهنش:واییی خدا این دختره کیه چرا اینقدر خوشگلهههه
تومی:ببین من میخام تورو با دوستم آشنا کنم
.......آشنا کرد حوصله ندارم بنویسم😂
تومی:عههه بچه ها من باید برم خداحافظ
فلیکس:اها امه خداحافظ
سومی: عامم فلیکس
فلیکس با خجالت:ه..جانم ؟
سومی:میشه دوست پسر من باشی ؟
فلیکس اول خجالت کشید بعدش گفت:عه.... عام اکی باشه هرجور تو بخوای
(پرش زمانی ب فردا )
ا.ت:دیدم فلیکس دم مدرسست و داره میخنده و اون....کی بود ص..صبر کن سومییییی؟
فلیکس:ااا ا.ت اینجا چیکار میکنی؟میخاستم اشنات کنم این دوست دختر.....
ا.ت:لعنتیه اشغال خیانتکار
فلیکس:چته ا.ت نکنه فکر کردی تو دوست دختر منی؟ .........
آدمین کرم داره......😂
۴.۱k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.