تکپارتی(درخواستی)
#تک_پارتی #تکپارتی
#درخواستی
#فلیکس
&وقتی برای اولین بار بدنشو...
علامت ا.ت÷ علامت فلیکس=
=ا.ت..*صدای خیلی کم*
آب ظرفشویی رو بسته و بشقاب شسته شده رو،رو سینک بالای موجود گذاشتم.
=ا.ت*اینبار کمی بلند*
÷منو صدا میکنه؟*سوالی*
به سمت در اتاقت رفته و بازش کردی..
=ا.ت*واضح شنیدی از حموم داشت صدات میزد*
پشت در حموم قرار گرفته و گفتی:جانم عزیزم کاریم داری؟
÷اهوم..بیب میشه حولمو از رو تخت برام بیاری؟
=اوکی..*به طرف تخت رفته و حولشو برداشتی و دوباره پشت در رفتی خواستی بازش کنی که یادت افتاد فلیکس الان کاملا لخت داخل منتظر توئه!!
÷فل..یکس؟
=جانم؟
÷میگم من..الان چجوری اینو بهت بدم؟
=یعنی چی بیب؟*درو گرفت خواست باز کنه که زود دستگیره رو گرفته و محکم درو بستی..*
=ا.ت؟*تعجب*
÷فلیکس چیزه من..حوله رو میذارم زمین بعد رفتن من بردار خوب؟
تا خواستی کاری کنی که با ناگهانی باز شدن در متوقف و چون دستت تو دستگیره بود رو بغل فلیکس افتادی و الان دقیقا به بدن لختش چسبیده بودی..
با درک موقعیتت زود چشاتو بستی که فلیکس با دیدن کارات خنده پررنگ و صدا داری تحویلت داد..
=هی...بیب نگو که ازم خجالت میکشی؟؟
÷نه با..با خجالت..چیه؟
=خب پس..*لباشو نزدیک گوشت آوردم و با صدای کشنده اش لب زد*چشاتو باز کن!
÷چی..زه میگم..
=ا.ت..*جدی*چشاتو باز کن!
به خاطر اینکه عصبی تر نشه چشاتو باز کردی ولی زود هم سرتو به بالا قرار داده و چشاتو به چشاش دوختی!
دستشو دور کمرت حلقه زد و با دست دیگه اش دستتو گرفت...
=واقعا نمیخوای..از فرصت استفاده کنی؟*پوزخند زدو ادامه داد*من اگه جات بودم به جز برنداز کامل،برا تموم اعضای بدنت سجده میکردم!
آب دهنتو صدا دار قورت داده و با استرس لب زدی..
÷من..فقط خجالت میکشم!
=نکش بیب..*کمی تورو از خودش فاصله داد و دستتو به سیکس بک های ستوندی اش گذاشت*نگاهشون کن..اینا متعلق به توئن!
چشاتو از چشای قشنگش گرفته و به موقعیت دستت که رو شکمش بود دادی..
این پسر بدنش واقعاااااا....فوق العاده بود!
از تغییر حالت چشات خنده اش گرفت و دوباره تورو به خودش چسبوند
÷خب بیب...اینبار دیگه نوبت منه که تورو ببینم!!!!
پوزخندی زد و همینطور که لباشو برای فرود به لبات آماده میکرد درو بست و...
بقیه اش هم من پشت در بودم و ندیدم چیشد!😄😂
با تشکر❤
The end . . .
#درخواستی
#فلیکس
&وقتی برای اولین بار بدنشو...
علامت ا.ت÷ علامت فلیکس=
=ا.ت..*صدای خیلی کم*
آب ظرفشویی رو بسته و بشقاب شسته شده رو،رو سینک بالای موجود گذاشتم.
=ا.ت*اینبار کمی بلند*
÷منو صدا میکنه؟*سوالی*
به سمت در اتاقت رفته و بازش کردی..
=ا.ت*واضح شنیدی از حموم داشت صدات میزد*
پشت در حموم قرار گرفته و گفتی:جانم عزیزم کاریم داری؟
÷اهوم..بیب میشه حولمو از رو تخت برام بیاری؟
=اوکی..*به طرف تخت رفته و حولشو برداشتی و دوباره پشت در رفتی خواستی بازش کنی که یادت افتاد فلیکس الان کاملا لخت داخل منتظر توئه!!
÷فل..یکس؟
=جانم؟
÷میگم من..الان چجوری اینو بهت بدم؟
=یعنی چی بیب؟*درو گرفت خواست باز کنه که زود دستگیره رو گرفته و محکم درو بستی..*
=ا.ت؟*تعجب*
÷فلیکس چیزه من..حوله رو میذارم زمین بعد رفتن من بردار خوب؟
تا خواستی کاری کنی که با ناگهانی باز شدن در متوقف و چون دستت تو دستگیره بود رو بغل فلیکس افتادی و الان دقیقا به بدن لختش چسبیده بودی..
با درک موقعیتت زود چشاتو بستی که فلیکس با دیدن کارات خنده پررنگ و صدا داری تحویلت داد..
=هی...بیب نگو که ازم خجالت میکشی؟؟
÷نه با..با خجالت..چیه؟
=خب پس..*لباشو نزدیک گوشت آوردم و با صدای کشنده اش لب زد*چشاتو باز کن!
÷چی..زه میگم..
=ا.ت..*جدی*چشاتو باز کن!
به خاطر اینکه عصبی تر نشه چشاتو باز کردی ولی زود هم سرتو به بالا قرار داده و چشاتو به چشاش دوختی!
دستشو دور کمرت حلقه زد و با دست دیگه اش دستتو گرفت...
=واقعا نمیخوای..از فرصت استفاده کنی؟*پوزخند زدو ادامه داد*من اگه جات بودم به جز برنداز کامل،برا تموم اعضای بدنت سجده میکردم!
آب دهنتو صدا دار قورت داده و با استرس لب زدی..
÷من..فقط خجالت میکشم!
=نکش بیب..*کمی تورو از خودش فاصله داد و دستتو به سیکس بک های ستوندی اش گذاشت*نگاهشون کن..اینا متعلق به توئن!
چشاتو از چشای قشنگش گرفته و به موقعیت دستت که رو شکمش بود دادی..
این پسر بدنش واقعاااااا....فوق العاده بود!
از تغییر حالت چشات خنده اش گرفت و دوباره تورو به خودش چسبوند
÷خب بیب...اینبار دیگه نوبت منه که تورو ببینم!!!!
پوزخندی زد و همینطور که لباشو برای فرود به لبات آماده میکرد درو بست و...
بقیه اش هم من پشت در بودم و ندیدم چیشد!😄😂
با تشکر❤
The end . . .
۲۵.۶k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.