سناریو باکوگو
درخواستی*
وقتی ی دختر دیگ روش کراشه
باکوگو از این موضوع عصبانیه و از طرفی هم میخواد ب تو سابت کنه ک عشق اول و آخرش تویی بنابرین ذهنش درگیر بود
ری اکشنش:
چون تو باهاش سرد شدی خیلی عصبیه
ی شب وقتی میره اتاق صدات میکنه ک کنارش بخوایی ولی وقتی میگی میخوای تنها باشی خیلی ناراحت میشه آروم ولی عصبی به سمتت میاد و دستتو میکشه جوری ک بیوفتی توی بغلش و سرت روی سینش باشه و آروم دم گوشت بهت میگه: چرا باهام سردی؟...من فقط تورو میخوام...لطفا مثل بقیه تنهام نزار
و بعد بغلت میکنه
تو هم بغلش میکنی چون اون هیج وقت از کسی معذرت خواهی یا لطفا و خواهش نمیکنه و نمیگه
برای تینکه بخوابید در کنار هم لباساتونو عوض میکنید تو شلوارک کوتاه ابی و تاپ صورتی باز و اون هم ی شلوارک بدون بو.لیز و تو تخت هم برای اولین بار از جلو بغلت میکنه و سرشو توی گودی گردنت فرو میکنه و نفس های عمیق میکشه به قول خودش بش آرامش میده
صبح وقتی بیدار میشی میبینی ک سرت روی سینشه و اون با لبخند کمیاب بت خیره شده و داره موهاتو ناز میکنه
وقتی میرید یو ای ( مدرسه) محل سگم ب اون دختر نمیده وقتی خود دختره اومد کنارش یجوری جلو همه سرش داد میزنه ک دختره ب گریه میوفته
باکوگو با داد میگه: دِ بسه دیگ تمه ی نفله ت کدوم گ.وهی هستی ک میخوای با من باشی ... من دوس دختر دارم پس برو گمشو نفله
و دست تورو میگیره تورو تو بغلش میندازه و جلو همه محکم میبو.سه
دختره هم ک دیو نمیشه بیخیال باکوگو میشه
حمایت؟؟
وقتی ی دختر دیگ روش کراشه
باکوگو از این موضوع عصبانیه و از طرفی هم میخواد ب تو سابت کنه ک عشق اول و آخرش تویی بنابرین ذهنش درگیر بود
ری اکشنش:
چون تو باهاش سرد شدی خیلی عصبیه
ی شب وقتی میره اتاق صدات میکنه ک کنارش بخوایی ولی وقتی میگی میخوای تنها باشی خیلی ناراحت میشه آروم ولی عصبی به سمتت میاد و دستتو میکشه جوری ک بیوفتی توی بغلش و سرت روی سینش باشه و آروم دم گوشت بهت میگه: چرا باهام سردی؟...من فقط تورو میخوام...لطفا مثل بقیه تنهام نزار
و بعد بغلت میکنه
تو هم بغلش میکنی چون اون هیج وقت از کسی معذرت خواهی یا لطفا و خواهش نمیکنه و نمیگه
برای تینکه بخوابید در کنار هم لباساتونو عوض میکنید تو شلوارک کوتاه ابی و تاپ صورتی باز و اون هم ی شلوارک بدون بو.لیز و تو تخت هم برای اولین بار از جلو بغلت میکنه و سرشو توی گودی گردنت فرو میکنه و نفس های عمیق میکشه به قول خودش بش آرامش میده
صبح وقتی بیدار میشی میبینی ک سرت روی سینشه و اون با لبخند کمیاب بت خیره شده و داره موهاتو ناز میکنه
وقتی میرید یو ای ( مدرسه) محل سگم ب اون دختر نمیده وقتی خود دختره اومد کنارش یجوری جلو همه سرش داد میزنه ک دختره ب گریه میوفته
باکوگو با داد میگه: دِ بسه دیگ تمه ی نفله ت کدوم گ.وهی هستی ک میخوای با من باشی ... من دوس دختر دارم پس برو گمشو نفله
و دست تورو میگیره تورو تو بغلش میندازه و جلو همه محکم میبو.سه
دختره هم ک دیو نمیشه بیخیال باکوگو میشه
حمایت؟؟
۱۱.۰k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.