پارت ۲۲
تهیونگ: آره خب من گفتم آدم همیشه باید کارایی رو که میکنه گردن بگیره
جونگ کوک: احسنت خوشمان آدم
تهیونگ: فیض بردی
جونگ کوک: بله بله
فیلیکس: واییییییییییی خدا شما دوتا چقدر فوضولید
تهیونگ: همینکه هست
جونگ کوک: مشکل داری میتونی بری
فیلیکس: میتونم برم
تهیونگ : کسی جلوتو نگرفته
کوک : آره
فیلیکس: باشه کولمو برداشتم وسایلمو انداختم تو ش
تهیونگ: گوه خوردم
کوک : بابا تو چرا همچیزو جدی میگیری از زندگیت لذت ببر
اعصابمو خورد کرده بودن دیگه نمیکشیدم سرم درد گرفته بود
کوک : نرو
فیلیکس: چرا
کوک : چون اگه بری جات خالیه
هیونجین: نرو لطفا
تهیونگ: تو بودی که فکر میکردی اگه بری من میمیرم وقتی که بر میگردی دوباره جون میگرم
سرمو به در کوبیدم
فیلیکس: روانیم کردید یه سوال ازتون دارم چرا انقدر بقییرو ازیت میکنید
جونگ کوک: رازمونو بهش بگیم
تهیونگ سر تکون داد منطزر و متعجب نگاهش کردم که سرشو آورد در گوشمو گفت
جونگ کوک : چون کرم داریم
اعصبی شدم
فیلیکس: گمشید بابا
جونگ کوک: احسنت خوشمان آدم
تهیونگ: فیض بردی
جونگ کوک: بله بله
فیلیکس: واییییییییییی خدا شما دوتا چقدر فوضولید
تهیونگ: همینکه هست
جونگ کوک: مشکل داری میتونی بری
فیلیکس: میتونم برم
تهیونگ : کسی جلوتو نگرفته
کوک : آره
فیلیکس: باشه کولمو برداشتم وسایلمو انداختم تو ش
تهیونگ: گوه خوردم
کوک : بابا تو چرا همچیزو جدی میگیری از زندگیت لذت ببر
اعصابمو خورد کرده بودن دیگه نمیکشیدم سرم درد گرفته بود
کوک : نرو
فیلیکس: چرا
کوک : چون اگه بری جات خالیه
هیونجین: نرو لطفا
تهیونگ: تو بودی که فکر میکردی اگه بری من میمیرم وقتی که بر میگردی دوباره جون میگرم
سرمو به در کوبیدم
فیلیکس: روانیم کردید یه سوال ازتون دارم چرا انقدر بقییرو ازیت میکنید
جونگ کوک: رازمونو بهش بگیم
تهیونگ سر تکون داد منطزر و متعجب نگاهش کردم که سرشو آورد در گوشمو گفت
جونگ کوک : چون کرم داریم
اعصبی شدم
فیلیکس: گمشید بابا
۵.۳k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.