❞وقتی بی اجازه وارد اتاقشون میشی و میبینی دارن پــ✨ــورن
❞وقتی بی اجازه وارد اتاقشون میشی و میبینی دارن پــ✨ــورن میبینن
᚛جین : او..فکر نمیکردم که انقدر به موقع بیای کوچولو..بیا اینجا که کارت دارم
᚛جیهوپ : سانشاین الان حالم خوب نیست..اگه میخوای فردا سالم راه بری تا سه ثانیه دیگه میتونی بری
᚛نامجون : با پیشونی عرق کرده میگه : سریع تر بیا بشین روش لیتلدال
᚛شوگا : ا.ت؟..بیا اینجا ددی واقعا نیازت داره
᚛جیمین : خیلی حلال زادهای، داشتم فکر میکردم بدنه تو تویه این پوزیشن خیلی جذاب تر میشه..اشاره میکنه به لپتاپ
᚛تهیونگ : تا متوجه ی حضورت میشه لپتاپ رو میبنده و میاد سمتت و میکوبونتت به دیوار : خودت خودتو تویه تله انداختی, زبونشو رویه لبش میکشه و دستشو از پایین رویه پوصـ✨ـیت فشار میده
جونگکوک :فکر نکن میتونی در بری
بلند میشه و سریعا درو قفل میکنه و برمیگرده سمتت
جونگکوک : خب..کجای کار بودیم؟
᚛جین : او..فکر نمیکردم که انقدر به موقع بیای کوچولو..بیا اینجا که کارت دارم
᚛جیهوپ : سانشاین الان حالم خوب نیست..اگه میخوای فردا سالم راه بری تا سه ثانیه دیگه میتونی بری
᚛نامجون : با پیشونی عرق کرده میگه : سریع تر بیا بشین روش لیتلدال
᚛شوگا : ا.ت؟..بیا اینجا ددی واقعا نیازت داره
᚛جیمین : خیلی حلال زادهای، داشتم فکر میکردم بدنه تو تویه این پوزیشن خیلی جذاب تر میشه..اشاره میکنه به لپتاپ
᚛تهیونگ : تا متوجه ی حضورت میشه لپتاپ رو میبنده و میاد سمتت و میکوبونتت به دیوار : خودت خودتو تویه تله انداختی, زبونشو رویه لبش میکشه و دستشو از پایین رویه پوصـ✨ـیت فشار میده
جونگکوک :فکر نکن میتونی در بری
بلند میشه و سریعا درو قفل میکنه و برمیگرده سمتت
جونگکوک : خب..کجای کار بودیم؟
۵.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.