خدمتکار عمارت ما
پارت:۱۵
ات ویو:
هوا داشت گرم میشد...خیلی عدق کرده بودم...یهوو دیدم که جیمین داره میاد سمتم
جیمین ویو:
دیدم ات داره داغ میکنه....الان بهترین فرصته که مال خودم کنمش...برای همینم رفتم پیشش
جیمین:بیبی بیا کارت دارم
ات:چ.چی
جیمین:بیا تو خونه عمو اینا کارت دارم
ات:ب..باشه
لونا ویو:
بابام بهم گفت که تو شربت تحریک کننده روخته و من و کوک قراره یه شب رویایی داشته باشیم
شربت رو خوردم ولی چیزیم نشد...ینی چی چرا روم تاثیر نکرد..
و..وایسا ات چرا داره عرق میکنه😬
کوک ویو:
داشتم داغ میکردم...این شربت نیست تحریک کنندس...داشتم با خودم کلنجار میرفتم که یهو چمش به ات خورد اونم. عرق کرده بود...انگار تو شربت دونم از اینا ریتتن...یهو جیمین بلند شد و رفت پیشش و بهش گفت که بیاو تو اتاق و هودش رفت ات پاشد که بره....منم پشت سرش رفتم
ات:اح...چرا اینجا انقد گرمه....؟
کوک:د...داری کجا میری
ات:چ....چی...ام...خوب جیمین بهم گفت برم اتاقش...دارم میرم پیش اون
کوک:هوم
=کوک ات رو بین حصار دستاش اصیر کرد=
کوک:تو دوسش داری بیب...؟
ات:......!
کوک:حیح....گفتم تت دوسش داری[صدای بم
ات:ام...خ..خوب
کوک:زود باش...بگو ببینممم...!
ات:من...
خماررررری
کشتینم....گزاشتم بفرما
ات ویو:
هوا داشت گرم میشد...خیلی عدق کرده بودم...یهوو دیدم که جیمین داره میاد سمتم
جیمین ویو:
دیدم ات داره داغ میکنه....الان بهترین فرصته که مال خودم کنمش...برای همینم رفتم پیشش
جیمین:بیبی بیا کارت دارم
ات:چ.چی
جیمین:بیا تو خونه عمو اینا کارت دارم
ات:ب..باشه
لونا ویو:
بابام بهم گفت که تو شربت تحریک کننده روخته و من و کوک قراره یه شب رویایی داشته باشیم
شربت رو خوردم ولی چیزیم نشد...ینی چی چرا روم تاثیر نکرد..
و..وایسا ات چرا داره عرق میکنه😬
کوک ویو:
داشتم داغ میکردم...این شربت نیست تحریک کنندس...داشتم با خودم کلنجار میرفتم که یهو چمش به ات خورد اونم. عرق کرده بود...انگار تو شربت دونم از اینا ریتتن...یهو جیمین بلند شد و رفت پیشش و بهش گفت که بیاو تو اتاق و هودش رفت ات پاشد که بره....منم پشت سرش رفتم
ات:اح...چرا اینجا انقد گرمه....؟
کوک:د...داری کجا میری
ات:چ....چی...ام...خوب جیمین بهم گفت برم اتاقش...دارم میرم پیش اون
کوک:هوم
=کوک ات رو بین حصار دستاش اصیر کرد=
کوک:تو دوسش داری بیب...؟
ات:......!
کوک:حیح....گفتم تت دوسش داری[صدای بم
ات:ام...خ..خوب
کوک:زود باش...بگو ببینممم...!
ات:من...
خماررررری
کشتینم....گزاشتم بفرما
۲۵.۳k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.