آخرین بوسه ۹۷
هق هق تبدیل شد به عربده
جونگ کوک دستش رو رو صورتم گذاشت
و لبخند کم رمقی زد و با صدای
مهربونی به سختی گفت:
آ آ آت لطفا گه گریه ن نکن م م من
حا حالم خو خوبه
لطفا ا اگه چی چیزیم شد م مراقب خودت و بچه
مون باش
ات با گریه گفت:
نه! اگه تو چیزیت بشه من خودم رو می کشم تا بیام پیش تو
جونگ کوک اخمی کرد و اشکی از گونه اش سرازیر شد
و گفت:
ات دیگه این حرف رو ن نزن ،
بذار دم آخری که قراره بمیرم با خیال راحت ب بمیرم
(خدانکنه😭)
ات با عربده و کلی اشک گفت:
اما جونگ کوک،خودت الان گفتی که حالت خوبه،
پس را این حرفا رو میزنی؟
لطفا منم با خودت ببر،لطفا( با داد)،
منو اینجا تنها نذار جونگ کوک،
پس این دکترای عوضی کی میان تا تو رو نجات بدن؟(داد)
این داستان ادامه دارد...💜
#جونگ_کوک
#فیک
جونگ کوک دستش رو رو صورتم گذاشت
و لبخند کم رمقی زد و با صدای
مهربونی به سختی گفت:
آ آ آت لطفا گه گریه ن نکن م م من
حا حالم خو خوبه
لطفا ا اگه چی چیزیم شد م مراقب خودت و بچه
مون باش
ات با گریه گفت:
نه! اگه تو چیزیت بشه من خودم رو می کشم تا بیام پیش تو
جونگ کوک اخمی کرد و اشکی از گونه اش سرازیر شد
و گفت:
ات دیگه این حرف رو ن نزن ،
بذار دم آخری که قراره بمیرم با خیال راحت ب بمیرم
(خدانکنه😭)
ات با عربده و کلی اشک گفت:
اما جونگ کوک،خودت الان گفتی که حالت خوبه،
پس را این حرفا رو میزنی؟
لطفا منم با خودت ببر،لطفا( با داد)،
منو اینجا تنها نذار جونگ کوک،
پس این دکترای عوضی کی میان تا تو رو نجات بدن؟(داد)
این داستان ادامه دارد...💜
#جونگ_کوک
#فیک
۹.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.