قسمتهفدهم

#قسمت_هفدهم
وقتی با یه عالمه کتاب میاد و تو مجبوری کتاب پرنسسیش رو برای هزارمین بار بخونی
اون توی بغلته
تو با تمام وجودت حسش میکنی
تکیه گاه بودن حس خوبیه
دیدگاه ها (۱)

#قسمت_هجدهمدندونش میوفتهاخه اقا خرگوشه اون و بردهدختر کوچولو...

#قسمت_نوزدهم اون یه دختر شیطون و کله شق شده که پایه ی خرابکا...

#قسمت_شانزدهممیون تمام خرابکاری ها لوازم ارایشی مامانش رو هم...

#قسمت_پانزدهموقتی میشی مهمون خونش تو یه پادشاهی که دعوت به خ...

همیشه وقتی بهت فکر میکنم...چندتا حس باهم میاد سراغم.مثلاًدلت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط