دختری از جنس جاسوس(پارت36)
انیا:دامیان خوبی جواب بده
دامیان:من هیچی نمیفهمم برو
انیا:حالا چه خاکی تو سرم بریزم
انیا:الو دمتریوس
دمتریوس:سلام
انیا:به دادم برس
دمتریوس:چرا
انیا:داداشت وحشی شده
دمتریوس:ای وای الان میام
انیا:دامیان اروم باش منم انیا
دامیان:بهت(غرش)گفتم برو من وحشی شدم
انیا:ولی نمیتونم تنهات بزارم
یهو دامیان به سمت انیا حمله کرد
انیا:دامیان لطفا برگرد به حالت اولت
همون موقع دمتریوس و بکی اومدن
بکی:تبدیل به هیولای دریایی شده و بهش حمله کرد
دمتریوس:یاخدا
انیا:فک کنم عادیه
انیا و دمتریوس یه نگا بهم کردن و چسبیدن بهم
(دو ساعت بعد)
بکی:من دیگه نمیتونم
دمتریوس:فهمیدم تو یه پیشی کوچولویی دامیان
یهو دامیان شروع کرد میومیو کردن خودش رو مالید به انیا و خرخر کرد
بکی:به حق چیزای ندیده
دامیان اروم اروم برگشت به حالت اولش وقتی دوباره ادم شد بدنش پر از زخم بود
انیا:خوبی دامیان؟
بکی هم برگشت به حالت اولش
دمتریوس:بکی خیلی زخمی شدی
بکی:چیزی نیست
و سریع دامیان و بکی رو بردن بیمارستان
دامیان:من هیچی نمیفهمم برو
انیا:حالا چه خاکی تو سرم بریزم
انیا:الو دمتریوس
دمتریوس:سلام
انیا:به دادم برس
دمتریوس:چرا
انیا:داداشت وحشی شده
دمتریوس:ای وای الان میام
انیا:دامیان اروم باش منم انیا
دامیان:بهت(غرش)گفتم برو من وحشی شدم
انیا:ولی نمیتونم تنهات بزارم
یهو دامیان به سمت انیا حمله کرد
انیا:دامیان لطفا برگرد به حالت اولت
همون موقع دمتریوس و بکی اومدن
بکی:تبدیل به هیولای دریایی شده و بهش حمله کرد
دمتریوس:یاخدا
انیا:فک کنم عادیه
انیا و دمتریوس یه نگا بهم کردن و چسبیدن بهم
(دو ساعت بعد)
بکی:من دیگه نمیتونم
دمتریوس:فهمیدم تو یه پیشی کوچولویی دامیان
یهو دامیان شروع کرد میومیو کردن خودش رو مالید به انیا و خرخر کرد
بکی:به حق چیزای ندیده
دامیان اروم اروم برگشت به حالت اولش وقتی دوباره ادم شد بدنش پر از زخم بود
انیا:خوبی دامیان؟
بکی هم برگشت به حالت اولش
دمتریوس:بکی خیلی زخمی شدی
بکی:چیزی نیست
و سریع دامیان و بکی رو بردن بیمارستان
۵.۰k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.