تکپارتی جیمین.
قسمت 4
ات ویو
سریع بلند شدم دست و صورتمو اب زدم تو شوک بودم وای واقعا خودش همیچین حرفایی رو زد واییی چرا ینی چی من ازش خوشم نمیاد ولی انگار واقعا دوسم داشت اگه اداش باشه چی نه نه پارک جیمین عمرا تو این مورد شوخی کنه واییی نمیخوام احساساتشو بشکونم ولی اون میخواد باهام سرد رفتار کنه من چی من چجوری باهاش رفتار کنم وای اصلا دوست ندارم که احساساتشو بشکونم و خرابش کنم یس فهمیدم از فردا باهاش صمیمی میشم بهش نزدیک میشم فوقش اینه که الکی دوسش داشته باشم بعد یه مدت یه بامبولی درمیارم اه بگیرم بکپم بابا
پرش زمانی به صبح
ات ویو.
چشمامو باز کردم دیدم جیمین باز تو تراس اتاقمه داره سیگار میکشه بلند شدم دست و صورتمو شستم موهامو شونه کردم هنوز متوجه من نشده بود رفتم تو نشستم پیشش که انگار تو فکر عمیقی بود متوجه نشده بود گفتم
ات. سلام صبح بخیر موچی
جیمین. ااا سلام صبح بخیر چی(سرد)
ات. موچی
جمیمن. کجای من شبیه موچیه؟(یخی)
ات. خیلی شبیهی مخصوصا وقتی صبح پامیشی نه دس و صورتو میشوری نه موهاتو شونه میکنی اول صبح میای اینجا میشنی یه نخ میگیری هی فت فت میکنی (سیگار)
جیمین. اها ببخشید(سرد) پاشد بره
ات. متوجه رفتارش هم شدم جلوشو گرفتم
ات. جیمین شی نرو دیگ
جیمین. وات چرا مثلا
ات. کارت دارم
جیمین. بگو
ات. چرا باهام سرد رفتار میکنی
جیمین. من مثل همیشم
ات. شعر نگو ینی میخوای بگی من تورو نمشناسم اگه راست میگی بغلم کن
جیمین چرا
ات. همیت که گفتم
ات ویو
بغلم کرد من دستامو دور گردنش حلقه کردم پاهامو حلقه کردم دور کمرش این یه بچه پاندا که به مامانش چسبیده طوری رفتار کردن که انگار دوسش دارم
جیمین. وقتی اون کارو کرد (منظور همون بغل کوالایی) انگار بمب ارامشو بهم دادن سفت بغلش کردم چرخوندمش سفت منو گرف که صدای خندشو دم گوشم میشنیدم انگار بهترین صدا دنیا رو شنیده بودم وایسادم که گفت
ات. اها این جیمین منه
جیمین. بچه پرو نمیخوای بیای پایین(خنده)
ات. امم اوک
ات ویو
بعدش باهم رفتیم پایین سر میز
پرش زمانی به سه ساعت قبل مهمونی
ات ویو
سریع بلند شدم دست و صورتمو اب زدم تو شوک بودم وای واقعا خودش همیچین حرفایی رو زد واییی چرا ینی چی من ازش خوشم نمیاد ولی انگار واقعا دوسم داشت اگه اداش باشه چی نه نه پارک جیمین عمرا تو این مورد شوخی کنه واییی نمیخوام احساساتشو بشکونم ولی اون میخواد باهام سرد رفتار کنه من چی من چجوری باهاش رفتار کنم وای اصلا دوست ندارم که احساساتشو بشکونم و خرابش کنم یس فهمیدم از فردا باهاش صمیمی میشم بهش نزدیک میشم فوقش اینه که الکی دوسش داشته باشم بعد یه مدت یه بامبولی درمیارم اه بگیرم بکپم بابا
پرش زمانی به صبح
ات ویو.
چشمامو باز کردم دیدم جیمین باز تو تراس اتاقمه داره سیگار میکشه بلند شدم دست و صورتمو شستم موهامو شونه کردم هنوز متوجه من نشده بود رفتم تو نشستم پیشش که انگار تو فکر عمیقی بود متوجه نشده بود گفتم
ات. سلام صبح بخیر موچی
جیمین. ااا سلام صبح بخیر چی(سرد)
ات. موچی
جمیمن. کجای من شبیه موچیه؟(یخی)
ات. خیلی شبیهی مخصوصا وقتی صبح پامیشی نه دس و صورتو میشوری نه موهاتو شونه میکنی اول صبح میای اینجا میشنی یه نخ میگیری هی فت فت میکنی (سیگار)
جیمین. اها ببخشید(سرد) پاشد بره
ات. متوجه رفتارش هم شدم جلوشو گرفتم
ات. جیمین شی نرو دیگ
جیمین. وات چرا مثلا
ات. کارت دارم
جیمین. بگو
ات. چرا باهام سرد رفتار میکنی
جیمین. من مثل همیشم
ات. شعر نگو ینی میخوای بگی من تورو نمشناسم اگه راست میگی بغلم کن
جیمین چرا
ات. همیت که گفتم
ات ویو
بغلم کرد من دستامو دور گردنش حلقه کردم پاهامو حلقه کردم دور کمرش این یه بچه پاندا که به مامانش چسبیده طوری رفتار کردن که انگار دوسش دارم
جیمین. وقتی اون کارو کرد (منظور همون بغل کوالایی) انگار بمب ارامشو بهم دادن سفت بغلش کردم چرخوندمش سفت منو گرف که صدای خندشو دم گوشم میشنیدم انگار بهترین صدا دنیا رو شنیده بودم وایسادم که گفت
ات. اها این جیمین منه
جیمین. بچه پرو نمیخوای بیای پایین(خنده)
ات. امم اوک
ات ویو
بعدش باهم رفتیم پایین سر میز
پرش زمانی به سه ساعت قبل مهمونی
۶.۵k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.