سناریو بی تی اس پارت دو
جیهوپ
*وارد اتاق میشی هوسوک رو میبینی که داره رژه میره تو اتاق و یه جمله رو هی با خودش تکرار میکنه*
جیهوپ : سلام جونگ ا.ت ، من جیهوپ ، ازت میخوام با من ازدواج کنی..سلام جونگ ا.ت ، من جیهوپ، ازت میخوام با من ازدواج کنی ..* آروم زمزمه میکنه*
ا.ت : عااا سلام هوسوکی حالت خوبه؟
جیهوپ: ها؟ عااا جیهوپ سلام ازش میخوام با جونگ ازدواج کنه من ا.ت..* همه رو قاطی میگه*
ا.ت : * میزنی زیر خنده *
جیهوپ: *لپاش سرخ میشه*
ا.ت : باشه قبول * با خنده *
جیهوپ: و..واقعا؟
جیهوپ: * میدوعه سمتت با جیغ های نامنظم بغلت میکنم *
جیمین
* وارد اتاق میشی چند قدم جلو میری و جیمین رو نمیبینی که یهو از پشتت یه نفر موهاتو کنار میزنه و یه گردنبند ظریف خوشگل میندازه دور گردنت *
جیمین : سلام خانمِ جیمین * سوءتفاهم نشه اینجا منظور از خانم جیمین ینی خانمی که برای جیمینه*
ا.ت : عااا ا..این چ..چیه؟
جیمین : این عشق من نسبت به توعه فرشته ...* همزمان دستشو از پشت دور کمرت حلقه میکنه و دستتو میگیره و توی انگشتت یه انگشتر میزاره *
جیمین : الان رسما مال خودم شدی ..* جذاب و مردونه *
ا.ت : * وِی خر ذوق شده و زبون خود را از دست میدهد *
تهیونگ
* وارد اتاق ملاقات میشی که تهیونگ رو میبینی که خیلی جذاب کنار صندلی وایساده *
تهیونگ : به به..قدمتون خوش..بالاخره تشریف آوردین * جذاب *
ا.ت : اوو ممنون ، ترافیک بود ببخشید اگه دیر شد * لبخند دستپاچه *
تهیونگ : مهم نیست چون من کل ۴ ماه زندانمو منتظرت بودم .. این چند دیقه که چیزی نیست
ا.ت : .....* شوکه میشه *
تهیونگ : * یه حلقه از جیبش در میاره و میاد جلوت وایمیسته با اون قد بلندش بهت خیره میشه و بعد اون انگشترو میزاره تو انگشتت *
تهیونگ : اینو ..هیچ وقت..هیچ وقت از دستت بیرون نیار خانم خوشگل من..* جذاب *
ا.ت :* لپات سرخ میشه *
تهیونگ : * بابت کیوت شدنت یه بو.سه کوتاه و نرم رو ل.بات میکاره*
جونگ کوک
* وارد اتاق ملاقات میشی و چند قدم جلو میری که کوک رو نمیبینی ، تا اینکه دو تا دست دور کمرت حلقه میشه ، با شنیدن صدای کوک مطمئن میشی که خودشه *
کوک : خیلی منتظرت بودم خانم وکیل * صدای خش دار و مردونه *
ا.ت : ت..ترافیک..بود * آروم و خجالت زده *
کوک : * یه بو.سه ی آروم روی گردنت میزاره * مهم اینه که الان اینجایی..
ا.ت: چ..چیزی ش..شده؟
کوک : خانم وکیل..این مجرم قاتل ..میخواد بابت زحماتتون طی این ۴ ماه حبس..قلبشو بهتون هدیه کنه..میدونم کافی نیست ولی..تا وقتی اینجام این تنها چیزیه که میتونم بهت بدم ا.ت
ا.ت : ...
کوک : * از پشت دستشو میزاره رو گونت و سرت رو به سمت خودش میچرخونه و گونت رو آروم گاز میگیره *
کوک : میتونی تا هر وقت که میخوای تو قلبم پادشاهی کنی و من بردت باشم..* و زرتی مختو میزنه*
لایک و کامنت یادتون نره:))
درخواستی چیزی داشتید بگید مینویسم
*وارد اتاق میشی هوسوک رو میبینی که داره رژه میره تو اتاق و یه جمله رو هی با خودش تکرار میکنه*
جیهوپ : سلام جونگ ا.ت ، من جیهوپ ، ازت میخوام با من ازدواج کنی..سلام جونگ ا.ت ، من جیهوپ، ازت میخوام با من ازدواج کنی ..* آروم زمزمه میکنه*
ا.ت : عااا سلام هوسوکی حالت خوبه؟
جیهوپ: ها؟ عااا جیهوپ سلام ازش میخوام با جونگ ازدواج کنه من ا.ت..* همه رو قاطی میگه*
ا.ت : * میزنی زیر خنده *
جیهوپ: *لپاش سرخ میشه*
ا.ت : باشه قبول * با خنده *
جیهوپ: و..واقعا؟
جیهوپ: * میدوعه سمتت با جیغ های نامنظم بغلت میکنم *
جیمین
* وارد اتاق میشی چند قدم جلو میری و جیمین رو نمیبینی که یهو از پشتت یه نفر موهاتو کنار میزنه و یه گردنبند ظریف خوشگل میندازه دور گردنت *
جیمین : سلام خانمِ جیمین * سوءتفاهم نشه اینجا منظور از خانم جیمین ینی خانمی که برای جیمینه*
ا.ت : عااا ا..این چ..چیه؟
جیمین : این عشق من نسبت به توعه فرشته ...* همزمان دستشو از پشت دور کمرت حلقه میکنه و دستتو میگیره و توی انگشتت یه انگشتر میزاره *
جیمین : الان رسما مال خودم شدی ..* جذاب و مردونه *
ا.ت : * وِی خر ذوق شده و زبون خود را از دست میدهد *
تهیونگ
* وارد اتاق ملاقات میشی که تهیونگ رو میبینی که خیلی جذاب کنار صندلی وایساده *
تهیونگ : به به..قدمتون خوش..بالاخره تشریف آوردین * جذاب *
ا.ت : اوو ممنون ، ترافیک بود ببخشید اگه دیر شد * لبخند دستپاچه *
تهیونگ : مهم نیست چون من کل ۴ ماه زندانمو منتظرت بودم .. این چند دیقه که چیزی نیست
ا.ت : .....* شوکه میشه *
تهیونگ : * یه حلقه از جیبش در میاره و میاد جلوت وایمیسته با اون قد بلندش بهت خیره میشه و بعد اون انگشترو میزاره تو انگشتت *
تهیونگ : اینو ..هیچ وقت..هیچ وقت از دستت بیرون نیار خانم خوشگل من..* جذاب *
ا.ت :* لپات سرخ میشه *
تهیونگ : * بابت کیوت شدنت یه بو.سه کوتاه و نرم رو ل.بات میکاره*
جونگ کوک
* وارد اتاق ملاقات میشی و چند قدم جلو میری که کوک رو نمیبینی ، تا اینکه دو تا دست دور کمرت حلقه میشه ، با شنیدن صدای کوک مطمئن میشی که خودشه *
کوک : خیلی منتظرت بودم خانم وکیل * صدای خش دار و مردونه *
ا.ت : ت..ترافیک..بود * آروم و خجالت زده *
کوک : * یه بو.سه ی آروم روی گردنت میزاره * مهم اینه که الان اینجایی..
ا.ت: چ..چیزی ش..شده؟
کوک : خانم وکیل..این مجرم قاتل ..میخواد بابت زحماتتون طی این ۴ ماه حبس..قلبشو بهتون هدیه کنه..میدونم کافی نیست ولی..تا وقتی اینجام این تنها چیزیه که میتونم بهت بدم ا.ت
ا.ت : ...
کوک : * از پشت دستشو میزاره رو گونت و سرت رو به سمت خودش میچرخونه و گونت رو آروم گاز میگیره *
کوک : میتونی تا هر وقت که میخوای تو قلبم پادشاهی کنی و من بردت باشم..* و زرتی مختو میزنه*
لایک و کامنت یادتون نره:))
درخواستی چیزی داشتید بگید مینویسم
۸.۵k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.