بهای قمار part 2
بهای قمار
پارت 2
مرد کره ای لبنخدی زد و گفت
+ عووو ن بابا جدیدن دخترام این کاره شدن
لیرا عداشو در اورد و بعد گفت
- همونطور که میتونم لبخندی نثارت کنم لگدم بلدما !
تدی غرید
/ لیراااا حرف نزن
+ پس اسمت لیراعه ؟!
- بعله فرمایش !
+ بازی میکنی ؟
/ نه لیرا !
-عوم همونطور که تو با دخترا بازی نمیکنی منم با چشم بادومیا بازی نمیکنم !
پسر پوزخندی زد
+ صاحبت کیه ؟
- درست صحبت کنم مگه سگم؟!
و یقه پسر رو گرفت که بادیگاردای مرد رفتن سمتش ولی با گرفتن دست پسر به سمت بالا به نشونه این که مشکلی نیست سر جاشون وایسادن
+ خب فقط سگا هار میشن !
/ کافیه لطفا از اینجا برید ... لیرا بیا اینجا
لیرا سمت تدی رفت
+ پس تو صاحب این توله هاری ؟
/ بفرمایید میل کنید تا بعد صحبت کنیم !
و یه لیوان ککتل جلوی پیر گذاشت
پسر لیوان رو تا ته بالا کشید و بعد ادامه داد
+ ممکنه تولتونو بفروشید ؟
/ امکااان نداره لیرا فروشی نیست !
+ پس میشه ی دور باهام بازی کنه ؟
- تدی نگران نباش
تدی با ترس و اکراه دستاشو روی شونه لیرا گذاشت
/ قبوله
پسر پشت صندلی نشست و لیرا با ی جست سکسی رو میز نشست ...
+ عووو هیکلو !
- سرت به کارت باشه !
+ عه خانم کوچولو هار نشو دیگه
لیرا ب اسپانیایی فحشی نثارش کرد و ژپوند ها رو چید ...
+ خب شرط اول چقدر ؟
- دو تا ژپوند ...
+ فقط دو تا ؟ باشع قبوله !
لیرا شروع به بازی کرد و بعد از ربع ساعت بازی...
+ هه بردم ک !
- کور خوندی ... بیا ی دور دیگه بازی کنیم !
پسر با غرور پوزخندی زد
+ اینفعه چن ژپوند
-200 تا
چشمای پسر گرد شد
+ پولشو داری ؟
- اره
/ لیراااا کافیه
- نگران نباش تدی !
+ باشع اگه میخای ورشکست شی من جلوتو نمیگیرم !
بعد بیست دقیقه پسر عرقای سردشو با ساعدش پاک کرد ... و لیرا با غرور با ژپوندایی که جلوش بود ور میرفت !
+ لعنتی
...
- مثل اینکه 200 تا ژپوند باختی ...
پسر با تمام ناباوری به صفحه بازی نگاه کرد و متوجه باختش شد و بعد اشاره کرد تا پولو جلوی لیرا بزارن
+ بازی خوبی بود ! میبینمت !
و بعد از قمار خونه خارج شد ...
و همه شروع کردن به دیت زدن برای لیرا
& ابرومونو خریدی
* بهت افتخار میکنم
@ من هرگز با تو بازی نمیکنم ://
- ممنون از همگی
و بعد رفت سمت تدی
- چطور بود
تدی سرد نگاهش کرد
/ کار خطرناکی بود
- بیخیالللل تدی 198 ژپوند ب جیب زدم !
تدی با ترس گفت
/ ولی من حس خوبی ندارم ...
- نگران نباش
که یهو در قمار خونه شکست !
پارت 2
مرد کره ای لبنخدی زد و گفت
+ عووو ن بابا جدیدن دخترام این کاره شدن
لیرا عداشو در اورد و بعد گفت
- همونطور که میتونم لبخندی نثارت کنم لگدم بلدما !
تدی غرید
/ لیراااا حرف نزن
+ پس اسمت لیراعه ؟!
- بعله فرمایش !
+ بازی میکنی ؟
/ نه لیرا !
-عوم همونطور که تو با دخترا بازی نمیکنی منم با چشم بادومیا بازی نمیکنم !
پسر پوزخندی زد
+ صاحبت کیه ؟
- درست صحبت کنم مگه سگم؟!
و یقه پسر رو گرفت که بادیگاردای مرد رفتن سمتش ولی با گرفتن دست پسر به سمت بالا به نشونه این که مشکلی نیست سر جاشون وایسادن
+ خب فقط سگا هار میشن !
/ کافیه لطفا از اینجا برید ... لیرا بیا اینجا
لیرا سمت تدی رفت
+ پس تو صاحب این توله هاری ؟
/ بفرمایید میل کنید تا بعد صحبت کنیم !
و یه لیوان ککتل جلوی پیر گذاشت
پسر لیوان رو تا ته بالا کشید و بعد ادامه داد
+ ممکنه تولتونو بفروشید ؟
/ امکااان نداره لیرا فروشی نیست !
+ پس میشه ی دور باهام بازی کنه ؟
- تدی نگران نباش
تدی با ترس و اکراه دستاشو روی شونه لیرا گذاشت
/ قبوله
پسر پشت صندلی نشست و لیرا با ی جست سکسی رو میز نشست ...
+ عووو هیکلو !
- سرت به کارت باشه !
+ عه خانم کوچولو هار نشو دیگه
لیرا ب اسپانیایی فحشی نثارش کرد و ژپوند ها رو چید ...
+ خب شرط اول چقدر ؟
- دو تا ژپوند ...
+ فقط دو تا ؟ باشع قبوله !
لیرا شروع به بازی کرد و بعد از ربع ساعت بازی...
+ هه بردم ک !
- کور خوندی ... بیا ی دور دیگه بازی کنیم !
پسر با غرور پوزخندی زد
+ اینفعه چن ژپوند
-200 تا
چشمای پسر گرد شد
+ پولشو داری ؟
- اره
/ لیراااا کافیه
- نگران نباش تدی !
+ باشع اگه میخای ورشکست شی من جلوتو نمیگیرم !
بعد بیست دقیقه پسر عرقای سردشو با ساعدش پاک کرد ... و لیرا با غرور با ژپوندایی که جلوش بود ور میرفت !
+ لعنتی
...
- مثل اینکه 200 تا ژپوند باختی ...
پسر با تمام ناباوری به صفحه بازی نگاه کرد و متوجه باختش شد و بعد اشاره کرد تا پولو جلوی لیرا بزارن
+ بازی خوبی بود ! میبینمت !
و بعد از قمار خونه خارج شد ...
و همه شروع کردن به دیت زدن برای لیرا
& ابرومونو خریدی
* بهت افتخار میکنم
@ من هرگز با تو بازی نمیکنم ://
- ممنون از همگی
و بعد رفت سمت تدی
- چطور بود
تدی سرد نگاهش کرد
/ کار خطرناکی بود
- بیخیالللل تدی 198 ژپوند ب جیب زدم !
تدی با ترس گفت
/ ولی من حس خوبی ندارم ...
- نگران نباش
که یهو در قمار خونه شکست !
۵۱.۳k
۰۲ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.