Part⁶
Part⁶
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
نگاهی به سرتا پام از آینه انداختم احساس می کردم مثل مهتاب تو سفره دل آسمون که براش ناز میکنه و انگشتان آسمان و به رقص میگیره و جلوه گر دیده های معصوم و زیبای عالمیان میشه و سر اسمون و با غرور و زیبایی بالا نگه میداره، میدرخشم. از اینکه لباس های قیمتی و جواهرات چطور از کاه کوه میسازن متحیر بودم خانم هانول از روی صندلی بلند شدن و به سمتم اومدن و موهام و از روی شونه هام جمع کرد ن و به پشت کمرم با دست های کشیده و لطیفشون هدایت کردن...
@ به نظرم موهاتو از بالا ببندیم
روی صندلی میز آرایش نشستم و با ملایمت موهام و شونه میکردن و تو دستشون جمع میکردن گرمای آرامبخشی بهم میداد هیچوقت نمیدونستم چقدر از شونه کردن موهام توسط دیگران خوشحال بشم و همچین حس دلپذیری بهم دست بده موهام و دم اسبی بستن و شونه کردن
خم شدن و نگاهی از آینه بهم انداختن
@ حالا فقط میمونه ارایشت
خط چشم باریکی برام کشیدن و سایه ی سفید شاینداری رو گوشه چشم هام زدن و در آخر با زدن رژ لب قرمز هنر دستشون و امضا کردن
بعد از کنار رفتن دستاشون از روی صورتم چشمام و باز کردم و به انعکاسم توی آینه که حالا فرد کاملا دیگه ای شده بود چشم دوختم چشمام تا حالا این همه زیبایی رو یکجا ندیده بود! صورتم و لمس میکردم و به آینه نزدیک و دور میشدم تا مطمئن بشم پرنسس توی آینه خودمم
@ اونقدر زیبا شدی که مطمئنم همه پسرا عاشقت میشن
خندیدم
+ خیلی ازتون ممنونم
گوشیم و از روی تخت برداشتم که تکست سورنا رو دیدم "بیا بیرون"
از خانم هانول خداحافظی کردم تا از اتاق خارج بشم که گفتن
@ یونا.. سرت و بالا بگیر و صاف راه برو.. به هیچ وجه قوز نکن
خندیدم و چشمی گفتم و بیرون رفتم. ماشین سفید رنگ شیکی جلوی در ایستاده بود. سورنا دو بوق پشت سر هم زد و فلاشر هاشو روشن کرد. سمت ماشین رفتم و سوار شدم
: اینطور که میبینم امشب دل های زیادی میشکنه
با خجالت به ارنجش زدم
+ خودت و دیدی.. تو این لباس میدرخشی
خندید و ماشین و روشن کرد و راه افتادیم
+ فکر میکردم پیش هنری باشی
: اگه بخوام مهمترین تجربه زندگیمو باهات درمیون بزارم باید بگم هیچوقت برای ادمای دور و اطرافت اونقدری زیاد نباش که تبدیل به آدم اضافی بشی پسرا عاشق چیزی یا کسی میشن که نمیتونن به راحتی بدستش بیارن پس همیشه جواهری باش که همه از ویترین نگاهش میکنن نه بدلی که همه ازش استفاده میکنن!
ادامه دارد....
این پارتم بیشتر از پنج تا لایک باید بخوره تا پارت بعد و آپ کنم
ممنون از حمایتاتون🤍
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
نگاهی به سرتا پام از آینه انداختم احساس می کردم مثل مهتاب تو سفره دل آسمون که براش ناز میکنه و انگشتان آسمان و به رقص میگیره و جلوه گر دیده های معصوم و زیبای عالمیان میشه و سر اسمون و با غرور و زیبایی بالا نگه میداره، میدرخشم. از اینکه لباس های قیمتی و جواهرات چطور از کاه کوه میسازن متحیر بودم خانم هانول از روی صندلی بلند شدن و به سمتم اومدن و موهام و از روی شونه هام جمع کرد ن و به پشت کمرم با دست های کشیده و لطیفشون هدایت کردن...
@ به نظرم موهاتو از بالا ببندیم
روی صندلی میز آرایش نشستم و با ملایمت موهام و شونه میکردن و تو دستشون جمع میکردن گرمای آرامبخشی بهم میداد هیچوقت نمیدونستم چقدر از شونه کردن موهام توسط دیگران خوشحال بشم و همچین حس دلپذیری بهم دست بده موهام و دم اسبی بستن و شونه کردن
خم شدن و نگاهی از آینه بهم انداختن
@ حالا فقط میمونه ارایشت
خط چشم باریکی برام کشیدن و سایه ی سفید شاینداری رو گوشه چشم هام زدن و در آخر با زدن رژ لب قرمز هنر دستشون و امضا کردن
بعد از کنار رفتن دستاشون از روی صورتم چشمام و باز کردم و به انعکاسم توی آینه که حالا فرد کاملا دیگه ای شده بود چشم دوختم چشمام تا حالا این همه زیبایی رو یکجا ندیده بود! صورتم و لمس میکردم و به آینه نزدیک و دور میشدم تا مطمئن بشم پرنسس توی آینه خودمم
@ اونقدر زیبا شدی که مطمئنم همه پسرا عاشقت میشن
خندیدم
+ خیلی ازتون ممنونم
گوشیم و از روی تخت برداشتم که تکست سورنا رو دیدم "بیا بیرون"
از خانم هانول خداحافظی کردم تا از اتاق خارج بشم که گفتن
@ یونا.. سرت و بالا بگیر و صاف راه برو.. به هیچ وجه قوز نکن
خندیدم و چشمی گفتم و بیرون رفتم. ماشین سفید رنگ شیکی جلوی در ایستاده بود. سورنا دو بوق پشت سر هم زد و فلاشر هاشو روشن کرد. سمت ماشین رفتم و سوار شدم
: اینطور که میبینم امشب دل های زیادی میشکنه
با خجالت به ارنجش زدم
+ خودت و دیدی.. تو این لباس میدرخشی
خندید و ماشین و روشن کرد و راه افتادیم
+ فکر میکردم پیش هنری باشی
: اگه بخوام مهمترین تجربه زندگیمو باهات درمیون بزارم باید بگم هیچوقت برای ادمای دور و اطرافت اونقدری زیاد نباش که تبدیل به آدم اضافی بشی پسرا عاشق چیزی یا کسی میشن که نمیتونن به راحتی بدستش بیارن پس همیشه جواهری باش که همه از ویترین نگاهش میکنن نه بدلی که همه ازش استفاده میکنن!
ادامه دارد....
این پارتم بیشتر از پنج تا لایک باید بخوره تا پارت بعد و آپ کنم
ممنون از حمایتاتون🤍
۴.۹k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.