پارت دهم:)
نزدیک ترین تلفن رو توی خیابون پیدا کرد(آقا اینا که توی خیابونن باهاش زنگ می زنی دیگه خودتون بفهمید حوصله ندارم)
دفترچه رو برداشت و دنبال اسم تهیونگ گشت .. بلاخره شماره رو پیدا کرد این تلفن برای خونه آقای کیم بود
تماس گرفت و گفت: سلام.. ببخشید میتونم با کیم تهیونگ صحبت کنم؟
بعد از چند لحظه تهیونگ اومد:ا/ت خوبی؟
+تهیونگ یه مشکلی برام پیش اومده
_چیشده ا/ت؟
+بابام نمیزاره برگردم خونمون
_ادرس بهت میدم بیا اینجا
+اما پدرهامون باهم دوستن که
_مشکلی پیش نمیاد ...بیا اینجا
آدرس رو. توی دفترش یاد داشت کرد و تاکسی گرفت
وقتی رسید از ماشین پیاده شد و کرایه تاکسی رو پرداخت کرد عمارت خیلی بزرگی بود درست مثل خونه ی خودشون
زنگ در رو زد که تهیونگ در رو براش باز کرد
_اومدی؟ بیا داخل
+تهیونگ میگم..
_مشکلی پیش نمیاد ا/ت بیا داخل
دستای ظریفش رو گرفت و به سمت داخل خونه بردش
پدرش با دیدن تهیونگ که دستاش توی دست یه دختر دیگه بود گفت: سلام؟تهیونگ؟این خانم کی باشن؟
_دوستمه
لبخندی زد: خوشبختم خانم؟
+پارک..پارک ا/ت هستم
آقای کیم با تعجب گفت:دختر...آقای پارک؟
ا/ت لبخندی زد: بله درسته
پدرش گفت:اوو خیلی خوشحالم که اومدی اینجا
_پدر میشه ا/ت یه مدت اینجا بمونه
+نه نه تهیونگ مزاحمتون نمیشم
آقای کیم لبخندی زد و گفت: مزاحم چیه؟ میشه دختر آقای پارک اینجا باشه و مزاحم ما باشه؟ تا وقتی که میخوای میتونی اینجا باشی
یا دستش به خدمتکار اشاره کرد که خدمتکار سریع خودشو به آقای کیم رسوند: بله ارباب
آقای کیم لبخندی زد و گفت: یه اتاق خواب برای پارک ا/ت آماده کن..
دفترچه رو برداشت و دنبال اسم تهیونگ گشت .. بلاخره شماره رو پیدا کرد این تلفن برای خونه آقای کیم بود
تماس گرفت و گفت: سلام.. ببخشید میتونم با کیم تهیونگ صحبت کنم؟
بعد از چند لحظه تهیونگ اومد:ا/ت خوبی؟
+تهیونگ یه مشکلی برام پیش اومده
_چیشده ا/ت؟
+بابام نمیزاره برگردم خونمون
_ادرس بهت میدم بیا اینجا
+اما پدرهامون باهم دوستن که
_مشکلی پیش نمیاد ...بیا اینجا
آدرس رو. توی دفترش یاد داشت کرد و تاکسی گرفت
وقتی رسید از ماشین پیاده شد و کرایه تاکسی رو پرداخت کرد عمارت خیلی بزرگی بود درست مثل خونه ی خودشون
زنگ در رو زد که تهیونگ در رو براش باز کرد
_اومدی؟ بیا داخل
+تهیونگ میگم..
_مشکلی پیش نمیاد ا/ت بیا داخل
دستای ظریفش رو گرفت و به سمت داخل خونه بردش
پدرش با دیدن تهیونگ که دستاش توی دست یه دختر دیگه بود گفت: سلام؟تهیونگ؟این خانم کی باشن؟
_دوستمه
لبخندی زد: خوشبختم خانم؟
+پارک..پارک ا/ت هستم
آقای کیم با تعجب گفت:دختر...آقای پارک؟
ا/ت لبخندی زد: بله درسته
پدرش گفت:اوو خیلی خوشحالم که اومدی اینجا
_پدر میشه ا/ت یه مدت اینجا بمونه
+نه نه تهیونگ مزاحمتون نمیشم
آقای کیم لبخندی زد و گفت: مزاحم چیه؟ میشه دختر آقای پارک اینجا باشه و مزاحم ما باشه؟ تا وقتی که میخوای میتونی اینجا باشی
یا دستش به خدمتکار اشاره کرد که خدمتکار سریع خودشو به آقای کیم رسوند: بله ارباب
آقای کیم لبخندی زد و گفت: یه اتاق خواب برای پارک ا/ت آماده کن..
۱۷.۳k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.