خدمتکار من پارت ۴
اون دوباره دختر آورد خونه
_ بزار برم
+ چی؟
_ بزار برم برای من هم خوبه هم تو خواهش میکنم
+ برو
_ واقعا؟
+ برو زود باش از عمارت من بیرون نمیخام چهرتو ببینم
ا/ت ویو
بهترین راه حل الان بود خببب کجا برم؟
بهر حال رفتم با یکم پولی که اجوما داده بود اتاق اجاره کردم و سوپ خریدم هنوز یه ماهمم نشده بود رفتم دکتر و بعدش باید پول ویزیت میدادم به دکتر ماجرارو گفتم
دکی. پول ویزیتو نمیخاد من یجارو میشناسم اونجا معلم پرورشی میخاد میری؟
_ اوهوم
دکی. این شمارش اسم مدیرش مین یونگی
_ اوکی
نکنه این یونگی همون یونگی باشه؟
( داداشش)
زنگ زدم اول ازش پرسیدم که خواهر داشته یا نه گف اره اسمشم مین ا/ت بوده گفتم خودمم و رفتم دفترش
ی . ا/تتتتتت
_ یونگییییییییییی
بغل کردن همو
همه ماجرارو براش گفتم دونم گف که توی خونه ی اون زندگی کنم عمارت تا خونه اما خب به پای عمارت کوک نمیرسید
۵ سال بعد ...
_ بزار برم
+ چی؟
_ بزار برم برای من هم خوبه هم تو خواهش میکنم
+ برو
_ واقعا؟
+ برو زود باش از عمارت من بیرون نمیخام چهرتو ببینم
ا/ت ویو
بهترین راه حل الان بود خببب کجا برم؟
بهر حال رفتم با یکم پولی که اجوما داده بود اتاق اجاره کردم و سوپ خریدم هنوز یه ماهمم نشده بود رفتم دکتر و بعدش باید پول ویزیت میدادم به دکتر ماجرارو گفتم
دکی. پول ویزیتو نمیخاد من یجارو میشناسم اونجا معلم پرورشی میخاد میری؟
_ اوهوم
دکی. این شمارش اسم مدیرش مین یونگی
_ اوکی
نکنه این یونگی همون یونگی باشه؟
( داداشش)
زنگ زدم اول ازش پرسیدم که خواهر داشته یا نه گف اره اسمشم مین ا/ت بوده گفتم خودمم و رفتم دفترش
ی . ا/تتتتتت
_ یونگییییییییییی
بغل کردن همو
همه ماجرارو براش گفتم دونم گف که توی خونه ی اون زندگی کنم عمارت تا خونه اما خب به پای عمارت کوک نمیرسید
۵ سال بعد ...
۴.۶k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.