فلش بک هفته قبل
فلش بک هفته قبل
ویو ات
هفته قبل با جی هو بهم زدم.از اونجایی که رستورانی که توش کار می کردم نزدیک محل کار جی هو بود،تصمیم گرفتم که برم و یه جای دیگه کار کنم.بعد از کمی تحقیق یه بار پیدا کردم که برای کار های معاملاتی بود و افراد ثروتمند به اونجا رفت و آمد داشتن.برا همین پول خوبی میدادن،پس رفتم و درخواست استخدام کردم،بهن گفتن که چند روز دیگه نتیجه رو بهت می گیم(گایز ات رزومه اش رو برد و نشونشون داد)
فلش حال
ویو ات
ساعت ۵ عصر از بار بهم زنگ زدن و گفتن که استخدامم و می تونم از فردا کارم رو شروع کنم
ساعت ۶ صبح
ویو ات
پاشدم یه دوش ۵ مینی گرفتم و صبحانه خوردم.حس می کردم یه کار دیگه هم باید انجام بدم،بعد از ۳ مین یادم اومد که باید آرایش کنم
(آرایش ات اسلاید ۲)
آرایشم ۲۰ دیقه طول کشید. دیگه ساعت تقریبا ۷ بود، اباس پوشیدم و تاکسی گرفتم،رفتم برای اولین روز کاریم توی بار.
( لباس ات اسلاید ۳)
بعد ۲۰ دقیقه رسیدم،لباسامو بهم دادم و گفتن که رئیس کافه ساعت ۸ میاد
تامام💙💙💙
بچه ها اولین بارم بود که داستان می نوشتم امیدوارم که بد نشده باشه(می دونم که بد شده)
بای
ویو ات
هفته قبل با جی هو بهم زدم.از اونجایی که رستورانی که توش کار می کردم نزدیک محل کار جی هو بود،تصمیم گرفتم که برم و یه جای دیگه کار کنم.بعد از کمی تحقیق یه بار پیدا کردم که برای کار های معاملاتی بود و افراد ثروتمند به اونجا رفت و آمد داشتن.برا همین پول خوبی میدادن،پس رفتم و درخواست استخدام کردم،بهن گفتن که چند روز دیگه نتیجه رو بهت می گیم(گایز ات رزومه اش رو برد و نشونشون داد)
فلش حال
ویو ات
ساعت ۵ عصر از بار بهم زنگ زدن و گفتن که استخدامم و می تونم از فردا کارم رو شروع کنم
ساعت ۶ صبح
ویو ات
پاشدم یه دوش ۵ مینی گرفتم و صبحانه خوردم.حس می کردم یه کار دیگه هم باید انجام بدم،بعد از ۳ مین یادم اومد که باید آرایش کنم
(آرایش ات اسلاید ۲)
آرایشم ۲۰ دیقه طول کشید. دیگه ساعت تقریبا ۷ بود، اباس پوشیدم و تاکسی گرفتم،رفتم برای اولین روز کاریم توی بار.
( لباس ات اسلاید ۳)
بعد ۲۰ دقیقه رسیدم،لباسامو بهم دادم و گفتن که رئیس کافه ساعت ۸ میاد
تامام💙💙💙
بچه ها اولین بارم بود که داستان می نوشتم امیدوارم که بد نشده باشه(می دونم که بد شده)
بای
۳.۳k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.