این یا بد بوی؟
شب تیره🌚🌃
پارت۳
وقتی صبحونه رو خوردیم رفتیم خرید کنیم
دستامون پر از خرید بود
کوک برام یه لباس دیده بود
نیم تنه مشکی با یه شلوار بَگ دید
منو کشوند تو اون مغازه
رفتیم و کوک گفت برو تو اتاق پرو🏛🕳
وقتی اومدم همه چشماشون برق زد💫✨️
کوک گفت خوبه؟راحته؟اذیت نمیشی؟
گفتم نه کوک گفت پس میخرمش
اون گفت با همین لباس برو خونه دیگه
قبول کردم
کوک کلی لباس برام خرید🕳🕳
لباس لختو پتی
اونارو دوس دارم ولی اکه نیجین بفهمه..
پِخ پِخ
✨️💫
وقتی اومدیم خونه شب بود ....
کوک خودت دکنه های لباسشو باز کرد و گفت: باید بریم اتاق
مور مور شدم ولی گفتم:باشه و رفتیم اتاق
جوری محو بوسیدن هم شدیم که نفهمیدیم ساعت چنده
دوباره 1 شبو باهم گذروندیم🌃🌚
صبح که شد
منو کوک باهم بیدار شدیم و کوک اصرار داست موهامو ببافه
اون موهامو بافت و بهم گفت:خیلی جذاب و سکسی تر شدی
شب تیره🌚🌃
پایان پارت3️⃣
پارت۳
وقتی صبحونه رو خوردیم رفتیم خرید کنیم
دستامون پر از خرید بود
کوک برام یه لباس دیده بود
نیم تنه مشکی با یه شلوار بَگ دید
منو کشوند تو اون مغازه
رفتیم و کوک گفت برو تو اتاق پرو🏛🕳
وقتی اومدم همه چشماشون برق زد💫✨️
کوک گفت خوبه؟راحته؟اذیت نمیشی؟
گفتم نه کوک گفت پس میخرمش
اون گفت با همین لباس برو خونه دیگه
قبول کردم
کوک کلی لباس برام خرید🕳🕳
لباس لختو پتی
اونارو دوس دارم ولی اکه نیجین بفهمه..
پِخ پِخ
✨️💫
وقتی اومدیم خونه شب بود ....
کوک خودت دکنه های لباسشو باز کرد و گفت: باید بریم اتاق
مور مور شدم ولی گفتم:باشه و رفتیم اتاق
جوری محو بوسیدن هم شدیم که نفهمیدیم ساعت چنده
دوباره 1 شبو باهم گذروندیم🌃🌚
صبح که شد
منو کوک باهم بیدار شدیم و کوک اصرار داست موهامو ببافه
اون موهامو بافت و بهم گفت:خیلی جذاب و سکسی تر شدی
شب تیره🌚🌃
پایان پارت3️⃣
۶.۶k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.