جراح من💙p24
* قابل توجه پدر مادرا و نیو ارمی ها : فیکه و واقعی نیست! این هیچ ربطی به خود اعضا نداره*
--------------------------------------------------------------------------------
ویو نامجون *فلش بک به 2 دقیقه پیش*
نامجون :وقتی ا/ت سرشو اورد بالا چشماش ارمش خاصی میدادن ... قلبم با چشماش اروم شده بود ...
ویو ا/ت
سرمو آوردم بالا نامجون جوری نگام میکرد انگار 10 ساله همدیگه رو ندیدیم...تا 5دقیقه تو اون حالت بودیم که یه صدا اومد...
ویو نامجون
تا 5 دقیقه تو ارامشی که چشمام میداد غرق شدم... یهو صدای پای جین اومد .... خداااا نکنه داره فیلم میگرههههههههه؟!؟؟! اگه بگیره ازم آتو دار میشه بعد دیگه نمیتونم هیچ کاریش بکنم ....*استرس درونی*
ویو جین
او شت
جین :لیا بیا فرار کنیم نامجون فهمیده من اینجام *ته حلقی*
لیا : چجوریییی؟؟*خیلی متعجب*
جین :نامجون منو از روی صدای پام میشناسه... بدو
لیا : اوکی
***
ا/ت: اون چی بود؟
نامجون : احتمالا یه جک جونور بوده
***
جین : به گفت جک جونور ؟ اوکی اقای کیم وایسا برات دارم *قیافه جین جوریه که قشنگ مشخصه داره حرص میخوره*
لیا :*قشنگ داره منفجر میشه اما داره خودشو کنترل میکنه*
***
ویو نامجون
قشنگ برای ا/ت عادی سازی کردم اما با جین تنها شم ....دارم براش ... لعنیت منو از بهشتم پرت کرد...*پوکر*
ا/ت : وقتی اون صداهه اومد بعدش نامجون پوکر شد...
(پایان فلش بک)
جین :*اروم سرشو بالا اورد تا وضعیت ا/ت و نمای رو ببینه*
لیا: اوه اومدن!(آروم)
جین: 123!
***
نامجون : سلام چخبر شده؟ *لبخند روی لبش بود تا جین رو دید محو شد*
لیا : برادرتون کمرشون اسیب دیده ؟
نامجون : چی شد ؟
جین: یه حیوانی دنبالم کرده بود اما یادم نمیاد چی بود ، بعد که حیوانه رفت خواستم بلند شم که کمرم گرفت...
نامجون : آها اون وقت کی بود ؟
جبن: موقع غروب آفتاب بود ...
نامجون :*خیلی تعجب کرده بود چون موقع غروب افتاب دنبال جین گذاشته بود *...عجیبه... وایسا؟!*سرشو برگردوند سمت جین*
جین :ها؟ چیه ؟
نامجون : *چشم غره*
جبن : ها ؟ آییییییی ...
لیا : تموم شد ... بهتره استراح...
نامجون : خودم چکش میکنم ...*جدی*
جین : نهههههههههههههههههههههههههههههههههه*داد*
ا/ت : چی شد ؟...
جین : نمیخواد ... بانو لیا برام خوبش کرد.. نیازی نیست
لیا : نیازی نیست ، من رسیدگی کردم...
ا/ت: حالا چرا نمیزاری که نامجون یه چک بکنه؟
جین : من به هر کس اعتماد دارم به غیر از اینننننننننن
نامجون : ...چی میگی تو من تاییدی مو از از شخص رئیس جمهور گرفتم*داد عصبی*
جین : به هر حال حق با بیماره که کی درمانش منه
نامجون : مگه اون حق با مشتری نبود ؟
جین : *از جاش بلند شد*حالا هرچی من الان کمرم خیلی هم خوبه!*داره جلوی نامجون شیک میره🤣🤣🤣*
نامجون :...
ا/ت و لیا : 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣*قشنگ از خنده پاره شدن*
(لیا به جین لایک نشون داد!)
شرایط پارت 27 : 20 تا لایک و کامنت ...هر سه پارت ها
--------------------------------------------------------------------------------
ویو نامجون *فلش بک به 2 دقیقه پیش*
نامجون :وقتی ا/ت سرشو اورد بالا چشماش ارمش خاصی میدادن ... قلبم با چشماش اروم شده بود ...
ویو ا/ت
سرمو آوردم بالا نامجون جوری نگام میکرد انگار 10 ساله همدیگه رو ندیدیم...تا 5دقیقه تو اون حالت بودیم که یه صدا اومد...
ویو نامجون
تا 5 دقیقه تو ارامشی که چشمام میداد غرق شدم... یهو صدای پای جین اومد .... خداااا نکنه داره فیلم میگرههههههههه؟!؟؟! اگه بگیره ازم آتو دار میشه بعد دیگه نمیتونم هیچ کاریش بکنم ....*استرس درونی*
ویو جین
او شت
جین :لیا بیا فرار کنیم نامجون فهمیده من اینجام *ته حلقی*
لیا : چجوریییی؟؟*خیلی متعجب*
جین :نامجون منو از روی صدای پام میشناسه... بدو
لیا : اوکی
***
ا/ت: اون چی بود؟
نامجون : احتمالا یه جک جونور بوده
***
جین : به گفت جک جونور ؟ اوکی اقای کیم وایسا برات دارم *قیافه جین جوریه که قشنگ مشخصه داره حرص میخوره*
لیا :*قشنگ داره منفجر میشه اما داره خودشو کنترل میکنه*
***
ویو نامجون
قشنگ برای ا/ت عادی سازی کردم اما با جین تنها شم ....دارم براش ... لعنیت منو از بهشتم پرت کرد...*پوکر*
ا/ت : وقتی اون صداهه اومد بعدش نامجون پوکر شد...
(پایان فلش بک)
جین :*اروم سرشو بالا اورد تا وضعیت ا/ت و نمای رو ببینه*
لیا: اوه اومدن!(آروم)
جین: 123!
***
نامجون : سلام چخبر شده؟ *لبخند روی لبش بود تا جین رو دید محو شد*
لیا : برادرتون کمرشون اسیب دیده ؟
نامجون : چی شد ؟
جین: یه حیوانی دنبالم کرده بود اما یادم نمیاد چی بود ، بعد که حیوانه رفت خواستم بلند شم که کمرم گرفت...
نامجون : آها اون وقت کی بود ؟
جبن: موقع غروب آفتاب بود ...
نامجون :*خیلی تعجب کرده بود چون موقع غروب افتاب دنبال جین گذاشته بود *...عجیبه... وایسا؟!*سرشو برگردوند سمت جین*
جین :ها؟ چیه ؟
نامجون : *چشم غره*
جبن : ها ؟ آییییییی ...
لیا : تموم شد ... بهتره استراح...
نامجون : خودم چکش میکنم ...*جدی*
جین : نهههههههههههههههههههههههههههههههههه*داد*
ا/ت : چی شد ؟...
جین : نمیخواد ... بانو لیا برام خوبش کرد.. نیازی نیست
لیا : نیازی نیست ، من رسیدگی کردم...
ا/ت: حالا چرا نمیزاری که نامجون یه چک بکنه؟
جین : من به هر کس اعتماد دارم به غیر از اینننننننننن
نامجون : ...چی میگی تو من تاییدی مو از از شخص رئیس جمهور گرفتم*داد عصبی*
جین : به هر حال حق با بیماره که کی درمانش منه
نامجون : مگه اون حق با مشتری نبود ؟
جین : *از جاش بلند شد*حالا هرچی من الان کمرم خیلی هم خوبه!*داره جلوی نامجون شیک میره🤣🤣🤣*
نامجون :...
ا/ت و لیا : 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣*قشنگ از خنده پاره شدن*
(لیا به جین لایک نشون داد!)
شرایط پارت 27 : 20 تا لایک و کامنت ...هر سه پارت ها
۶.۶k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.