پارت۳۷

-همین مایو خوبه این ابیه رو برمیدارم
-بفرمایید
مایو رو گرفتم رفتم پوشیدمو رفتم داخل استخر گفتم سایه بون استخر رو بزنن که دیده نشم کل استخر به جز یه نمای بیرونی دبی که خیلی قشنگ بود پوشیده شد من رفتم داخل استخر حدود ۳۰ دیقه داخل بودم خسته شدم اومدم بیرون حوله رو برداشتم و به سمت اتاقک پروف رفتم لباسمو پوشیدمو رفتم تو خونه بلند گفتم
-من گشنمه یکی واسه من صبحونه درست کنه
-چشم
اول صبحونه خوردم بعد رفتم بالا به سمت حموم رفتمو حدود ۲ ساعت فقط تو حموم بودم اومدم بیرون با حوله نشستم فیلم دیدم
راستش خیلی بیخیال بودم این ورژن خودمو دوست داشتم غصه الکی نمیخوردم کاری که باید اتفاق بیوفته چه بخوام چه نخوام میوفته حالا من به جای اینکه خوش بگذرونم یا حالا بتونم این ماجرا رو درست کنم بیام گریه کنم ؟؟؟ چرا اخه به چه دردم میخوره گریه من کاری رو درست میکنه؟ نه؟ پس ادامه فیلم
وسطای فیلم در اتاق زده شد موهام خشک شده بود ولی حوله تنم بود حوله تن‌پوش بود برا همین گفتم
-بیا داخل
-ببخشید بانو غذا رو براتون بیارم بالا؟
-اره بیار اینجا میخورم
-چشم
و رفت بعد از ۵ دیقه اومد داخل و سینی غذا رو داد به من و رفت
نشستم با فیلم یه غذای توپ خوردم ساعت رو نگاه کردم ۴ رو نشون میداد