فرشتم رو پیدا کردم``
فرشتم رو پیدا کردم``
p7
ویو آت
صبح از خواب پاشدم کارام رو انجام دادم و آماده شدم به سوی دانشگاه یکم به اتفاقات دیروز فکر کردم شاید بهتره با کوک مهربون تر باشم ولی شاید..... نمیدونم..........
ویو جونگکوک
از خواب بیدار شدم رفتم لباسام رو پوشیدم ی نیم نگاه رو کتاب انداختم و رفتم به سمت دانشگاه...امروز ی حسی عجیبی دارم حس میکنم بین آت و من ی حس غریبگی وجود داره باید این حس رو از بینمون ببرم
آاا رسیدم ته رو دیدم رفتم تا بهش سلام بدم
ویو ته
رسیدم دانشگاه دیدم همه کپ کردن دارن ی جا رو نگاه میکنن دیدم اعلامیه زدن
اعلامیه
هفته بعد به خواسته ی مدیر جدید دانشگاه آقای کیم هیو بوم تصمیم گرفته شما و دانشگاه......(اسمش مثلاً 🥲)رو به مسافرت ببره و سال اولی و دومی و سومی ها به شهر های مختلف میرن
(بچها این (......) یعنی حرف مدیر)
سال اولی ها:(چون سال اولشون جای خوب میبیریم)=جزیره ی ججو
سال دومی(این بند خدا ها هم امکانات زیادی گذاشتیم براشون ولی بازم جای خوب میبیریم)=شهر بوسان
سال سومی ها یا همون بدبخت ها:(شما سه ساله با مایید کار های خوب زیاد براتون کردیم)=سئول گردی🌚
ولی در بهترین هتل 🌚
عععع ما با دانشگاه شوگا اینا میریم خوبه برم به کوک بگم بنده خدا سال سومی ها😂🥲
پایان ویو ته
جونگکوک: سلام ته
ته: سلام کوک داش قشنگم چ خبر
جونگکوک:خبری نیست ولی انگار تو خیلی خبر داری.....چرا بچها تجمع کردن اونجا؟
ته:داش گلم خبر خوب دارم واست میخوایم بریم اردو با دانشگاه شوگا اینا تازه میخوایم بریم بوسان گردی هوووو
جونگکوک:عهههههه چ خوب خیلی وقته شوگا هیونگ رو ندیدم اخیی دلم برا اون گربه بازیاش و لجبازیاش که میگفت من گربه نیستم تنگ شده😂🌚🥺
ته:واییییییی منمممم🥺😂🥺
ویو آت
خب وارد دانشگاه شدم دیدم همه چپیدن ی جا بعد ته و کوک رو دیدم رفتم سمتشون که همون لحظه کارینا و سوهی هم آمدن
سوهی کارینا آت: سلام پسرا
ته کوک:سیلاممممم چطورین
آت:خوبیم والا کیف شما که کوک کوکه
کوک:اره ماجرا رو میگه
سوهی:یوووهووووووو بریم مسافرت
ولی ی چیزی رو نفهمیدم شوگا هیونگ کیه؟
آت و کارینا:آاا راس میگه کیه؟
ته و کوک به هم نگاه میکنن و میخندن
کوک:ی گربه ی خابالو
ته:ی گربه گیتار زن
کوک:ی گربه عشق نارنگی
ته:ی گربه ای که به شعار«یونگی مری می»معروفه
سوهی:اهاااااا پس گربست واییی من عاشق گربه هام
کارینا با تأسف به آت نگاه میکنه
کارینا:(روبه آت)خودت بگو
آت:(روبه سوهی) عزیز دلم قشنگم خوشگل خاله مگه نگفتن از دانشگاه.......(اسمش😔) میاد؟
سوهی:اره
آت:هیییی پس نتیجه میگیریم که آدمه نه گربه فهمیدم گلم
سوهی:عع راس میگی(بلعه خانم باهوش🦥🌚)
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه دارد لطفاً حمایت کنین
بایییییی🎈🍭
p7
ویو آت
صبح از خواب پاشدم کارام رو انجام دادم و آماده شدم به سوی دانشگاه یکم به اتفاقات دیروز فکر کردم شاید بهتره با کوک مهربون تر باشم ولی شاید..... نمیدونم..........
ویو جونگکوک
از خواب بیدار شدم رفتم لباسام رو پوشیدم ی نیم نگاه رو کتاب انداختم و رفتم به سمت دانشگاه...امروز ی حسی عجیبی دارم حس میکنم بین آت و من ی حس غریبگی وجود داره باید این حس رو از بینمون ببرم
آاا رسیدم ته رو دیدم رفتم تا بهش سلام بدم
ویو ته
رسیدم دانشگاه دیدم همه کپ کردن دارن ی جا رو نگاه میکنن دیدم اعلامیه زدن
اعلامیه
هفته بعد به خواسته ی مدیر جدید دانشگاه آقای کیم هیو بوم تصمیم گرفته شما و دانشگاه......(اسمش مثلاً 🥲)رو به مسافرت ببره و سال اولی و دومی و سومی ها به شهر های مختلف میرن
(بچها این (......) یعنی حرف مدیر)
سال اولی ها:(چون سال اولشون جای خوب میبیریم)=جزیره ی ججو
سال دومی(این بند خدا ها هم امکانات زیادی گذاشتیم براشون ولی بازم جای خوب میبیریم)=شهر بوسان
سال سومی ها یا همون بدبخت ها:(شما سه ساله با مایید کار های خوب زیاد براتون کردیم)=سئول گردی🌚
ولی در بهترین هتل 🌚
عععع ما با دانشگاه شوگا اینا میریم خوبه برم به کوک بگم بنده خدا سال سومی ها😂🥲
پایان ویو ته
جونگکوک: سلام ته
ته: سلام کوک داش قشنگم چ خبر
جونگکوک:خبری نیست ولی انگار تو خیلی خبر داری.....چرا بچها تجمع کردن اونجا؟
ته:داش گلم خبر خوب دارم واست میخوایم بریم اردو با دانشگاه شوگا اینا تازه میخوایم بریم بوسان گردی هوووو
جونگکوک:عهههههه چ خوب خیلی وقته شوگا هیونگ رو ندیدم اخیی دلم برا اون گربه بازیاش و لجبازیاش که میگفت من گربه نیستم تنگ شده😂🌚🥺
ته:واییییییی منمممم🥺😂🥺
ویو آت
خب وارد دانشگاه شدم دیدم همه چپیدن ی جا بعد ته و کوک رو دیدم رفتم سمتشون که همون لحظه کارینا و سوهی هم آمدن
سوهی کارینا آت: سلام پسرا
ته کوک:سیلاممممم چطورین
آت:خوبیم والا کیف شما که کوک کوکه
کوک:اره ماجرا رو میگه
سوهی:یوووهووووووو بریم مسافرت
ولی ی چیزی رو نفهمیدم شوگا هیونگ کیه؟
آت و کارینا:آاا راس میگه کیه؟
ته و کوک به هم نگاه میکنن و میخندن
کوک:ی گربه ی خابالو
ته:ی گربه گیتار زن
کوک:ی گربه عشق نارنگی
ته:ی گربه ای که به شعار«یونگی مری می»معروفه
سوهی:اهاااااا پس گربست واییی من عاشق گربه هام
کارینا با تأسف به آت نگاه میکنه
کارینا:(روبه آت)خودت بگو
آت:(روبه سوهی) عزیز دلم قشنگم خوشگل خاله مگه نگفتن از دانشگاه.......(اسمش😔) میاد؟
سوهی:اره
آت:هیییی پس نتیجه میگیریم که آدمه نه گربه فهمیدم گلم
سوهی:عع راس میگی(بلعه خانم باهوش🦥🌚)
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه دارد لطفاً حمایت کنین
بایییییی🎈🍭
۴.۶k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.