فیک: مافیا جذاب من
فیک: مافیا جذاب من
پارت ۱۳
نامجون ات رو کول میکنه
ات: عههه چیکار میکنی ولم کن عوضی ولم کن
نامجون.........
منو برد به یه هتل
ات :چرا منو اوردی اینجا
نامجون......
ات مگه کری
دستمو گرفت منو داشت به یکی از اتاق ها میبرد
رفتیم تو اتاق درم قفل کرد
ات تو ذهنش: نه نه اون همون اتفاقی که کوک انجام داد نه نامجون همچین ادمی نیست
نامجون: لباسات رو در بیار (ببخشید بچه ها نمیخوام نامجون رو پیش شما خراب کنم و این وقت یه فیک هست )
ات: چ.ی می.گی
نامجون: زود اگه در نیاری خودم در میارم
ات :من بمیرمم لباسمو در نمیارم
نامجون :حرف اخرته
ات :نامجون تو چت شده هااا تو همون نامجون خوب خوش قلب هستی
نامجون: اخه من دوست دارم
ات :ولی من مال یکی دیگه هم
نامجون: اون یه حوس باز هست یه روز با تو یه روز با یکی دیگه
ات: تو خجالت نمیکشی درباره رفیقت اینحوری حرف میزنی
نامجون: من واقعت رو میگم الانم زود لباست رو در بیار
ات :نمیخوام
نامجون باشه پس خودم در میارم
ات :نز.دیگ نیا
نامجون :دیگه تاقت ندارم
ات: گفتم جلو نیا( گریه)
نامجون رفت لباس ات رو پاره کرد( تو فیلم هندی ها دیدین😅)
ات: ولم عوضی( گریه )
نامجون گردن ات رو مک میزنه
ات :ولم کن
نامجون رو هول میده عقب ات می خواست درو باز کنه که نامجون گرفتش
نامجون : کجا به این زودی
ات: لطفا ولم کن
نامجون: ببخشید نمیخوام کارم نصفه بمونه
ات: ولم کننن
نامجون داشت کمر بندشو باز میکرد که ات دوباره میخاست فرار کنه که دوباره نامجون گرفتش
نامجون :بهت نگفتم به جا بشین (داد)
و شروع میکنه مک زدن گردن ات و داشت همون جوری لباس های ات رو باز میکرد
که یهو کوک اومد (ساکت صحنه هندی شد🤫)
بسه دیگه خوابم گرفت
پارت بعد
شرت ۷ تا لایک ۵ تا کامت
من برم بمیرم خدا نگهدارتون🖐
پارت ۱۳
نامجون ات رو کول میکنه
ات: عههه چیکار میکنی ولم کن عوضی ولم کن
نامجون.........
منو برد به یه هتل
ات :چرا منو اوردی اینجا
نامجون......
ات مگه کری
دستمو گرفت منو داشت به یکی از اتاق ها میبرد
رفتیم تو اتاق درم قفل کرد
ات تو ذهنش: نه نه اون همون اتفاقی که کوک انجام داد نه نامجون همچین ادمی نیست
نامجون: لباسات رو در بیار (ببخشید بچه ها نمیخوام نامجون رو پیش شما خراب کنم و این وقت یه فیک هست )
ات: چ.ی می.گی
نامجون: زود اگه در نیاری خودم در میارم
ات :من بمیرمم لباسمو در نمیارم
نامجون :حرف اخرته
ات :نامجون تو چت شده هااا تو همون نامجون خوب خوش قلب هستی
نامجون: اخه من دوست دارم
ات :ولی من مال یکی دیگه هم
نامجون: اون یه حوس باز هست یه روز با تو یه روز با یکی دیگه
ات: تو خجالت نمیکشی درباره رفیقت اینحوری حرف میزنی
نامجون: من واقعت رو میگم الانم زود لباست رو در بیار
ات :نمیخوام
نامجون باشه پس خودم در میارم
ات :نز.دیگ نیا
نامجون :دیگه تاقت ندارم
ات: گفتم جلو نیا( گریه)
نامجون رفت لباس ات رو پاره کرد( تو فیلم هندی ها دیدین😅)
ات: ولم عوضی( گریه )
نامجون گردن ات رو مک میزنه
ات :ولم کن
نامجون رو هول میده عقب ات می خواست درو باز کنه که نامجون گرفتش
نامجون : کجا به این زودی
ات: لطفا ولم کن
نامجون: ببخشید نمیخوام کارم نصفه بمونه
ات: ولم کننن
نامجون داشت کمر بندشو باز میکرد که ات دوباره میخاست فرار کنه که دوباره نامجون گرفتش
نامجون :بهت نگفتم به جا بشین (داد)
و شروع میکنه مک زدن گردن ات و داشت همون جوری لباس های ات رو باز میکرد
که یهو کوک اومد (ساکت صحنه هندی شد🤫)
بسه دیگه خوابم گرفت
پارت بعد
شرت ۷ تا لایک ۵ تا کامت
من برم بمیرم خدا نگهدارتون🖐
۷.۰k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.