زندگی مخفی پارت پنجاه نه بخش دوم
......زمان حال.....
جیمین:راست میگی باشه باشه
ولی هنوز هیچ کدوممون اولین کیسمون هم نداشتیم
جونگ کوک و تهیونگ به هم نگاه کردن و سرشونو پایین انداختن
یونگی:نکنه داشتین
جونگکوک:اون واسه قبل از اعتراف بود
تهیونگ:اولین روزی که جونگ کوک پیش ما بود
جیمین:پس توی اولین روز مخشو زدی تو کی بودی
تهیونگ بلند شد تا بره و جیمین رو بزنه که جونگ کوک دستشو کشید و نشوندش روی مبل
جونگکوک:خب بچس دیگه ولش کن اگه بکشیش یونگی زندت نمیزاره
یونگی:چرا مثل این زنای چمیدونم با احساس با عاطفه حرف میزنی
جونگکوک بلند شد و رفت دنبال یونگی
یونگی مثل برق زده ها از جاش پرید و رفت توی اتاق
تهیونگ: جونگکوک اروممم همین الان داشتی برای من از آرامش حرف میزدی
جونگکوک:آخه ندیدی چی گفتتتت
تهیونگ:کوک بیا بشین ولش کن
خودت میدونی که بچس
جونگ کوک : آخه...
تهیونگ نذاشت حرفش رو تموم کنه
تهیونگ: جونگکوک
جونگ کوک مثل کسایی که بهش آب نبات نداده باشن
لباشو مثل گل گرد کرد و لپاشو آویزون کرد
و رفت پیش تهیونگ نشست
جیمین:پسرا بریم ....شهربازی
یونگی:اگه تهکوک منو نکشن آره میام
تهیونگ:بیا بیرون از اتاق
تا نظرم عوض نشده
یونگی: کوکی چی؟
جونگکوک:بیا بیرون من برم آماده بشم تا بریم
............
ادامه دارد......
جیمین:راست میگی باشه باشه
ولی هنوز هیچ کدوممون اولین کیسمون هم نداشتیم
جونگ کوک و تهیونگ به هم نگاه کردن و سرشونو پایین انداختن
یونگی:نکنه داشتین
جونگکوک:اون واسه قبل از اعتراف بود
تهیونگ:اولین روزی که جونگ کوک پیش ما بود
جیمین:پس توی اولین روز مخشو زدی تو کی بودی
تهیونگ بلند شد تا بره و جیمین رو بزنه که جونگ کوک دستشو کشید و نشوندش روی مبل
جونگکوک:خب بچس دیگه ولش کن اگه بکشیش یونگی زندت نمیزاره
یونگی:چرا مثل این زنای چمیدونم با احساس با عاطفه حرف میزنی
جونگکوک بلند شد و رفت دنبال یونگی
یونگی مثل برق زده ها از جاش پرید و رفت توی اتاق
تهیونگ: جونگکوک اروممم همین الان داشتی برای من از آرامش حرف میزدی
جونگکوک:آخه ندیدی چی گفتتتت
تهیونگ:کوک بیا بشین ولش کن
خودت میدونی که بچس
جونگ کوک : آخه...
تهیونگ نذاشت حرفش رو تموم کنه
تهیونگ: جونگکوک
جونگ کوک مثل کسایی که بهش آب نبات نداده باشن
لباشو مثل گل گرد کرد و لپاشو آویزون کرد
و رفت پیش تهیونگ نشست
جیمین:پسرا بریم ....شهربازی
یونگی:اگه تهکوک منو نکشن آره میام
تهیونگ:بیا بیرون از اتاق
تا نظرم عوض نشده
یونگی: کوکی چی؟
جونگکوک:بیا بیرون من برم آماده بشم تا بریم
............
ادامه دارد......
۲.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.