ستاره ی درخشان من
پارت بیست و دوم
پرش زمانی به یک ماه بعد
ا/ت : الان یک ماه از اون ماجرا گذشته و قراره فردا از سئول بریم و یک کشوردیگه زندگی کنیم. شوگا هنوز بهم نگفته کجا ولی خیلی استرس دارم..
ا/ت ویو : از خواب بیدار شدم کارای لازمو کردم و امروز قراره برای اخرین بار با شوگا بریم کل سئول و بگردیم چون دیگه ب خاطر ماجرای لیا فکر نکنم دیگه برگردیم ب سئول. داشتم لباسامو اماده میکردم ک شوگا بهم پیم داد. ( درحال خوندنش) خوب فرشته کوچولو پاشو اماده شو کم کم میام دنبالت و برای اخرین بار بریم همه ی جای سئول و بگردیم
ا/ت : سریع اماده شدم و منتظر شوگا نشستم که بعد از 10 دیقه صدای زنگ خونه اومد. رفتم درو باز کردم...
شوگا : میبینم که اماده ای
ا/ت : اره مگه نگفتی میام دنبالت منم زود اماده شدم
شوگا : ( لبخند) خیلی خوبه پس بریم.
ا/ت ویو : با شوگا سوار ماشین شدیم و همون اول به بستنی فروشی که همیشه من و میبرد رفتیم. بستنی خریدیم و به راهمون ادامه دادیم
پرش زمانی به شب.....
پرش زمانی به یک ماه بعد
ا/ت : الان یک ماه از اون ماجرا گذشته و قراره فردا از سئول بریم و یک کشوردیگه زندگی کنیم. شوگا هنوز بهم نگفته کجا ولی خیلی استرس دارم..
ا/ت ویو : از خواب بیدار شدم کارای لازمو کردم و امروز قراره برای اخرین بار با شوگا بریم کل سئول و بگردیم چون دیگه ب خاطر ماجرای لیا فکر نکنم دیگه برگردیم ب سئول. داشتم لباسامو اماده میکردم ک شوگا بهم پیم داد. ( درحال خوندنش) خوب فرشته کوچولو پاشو اماده شو کم کم میام دنبالت و برای اخرین بار بریم همه ی جای سئول و بگردیم
ا/ت : سریع اماده شدم و منتظر شوگا نشستم که بعد از 10 دیقه صدای زنگ خونه اومد. رفتم درو باز کردم...
شوگا : میبینم که اماده ای
ا/ت : اره مگه نگفتی میام دنبالت منم زود اماده شدم
شوگا : ( لبخند) خیلی خوبه پس بریم.
ا/ت ویو : با شوگا سوار ماشین شدیم و همون اول به بستنی فروشی که همیشه من و میبرد رفتیم. بستنی خریدیم و به راهمون ادامه دادیم
پرش زمانی به شب.....
۱۱.۸k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.