Part:3
[فلش بک به بعد بازی]
ویو ا/ت:
امروز قرار بود بریم برای رقص موزیک ویدیو جدیدمون تمرین کنم رفتم لباس مو برداشتم و داشتم عوض میکردم که تهیونگ اومد داخل
ویو تهیونگ:
میخواستیم بریم تمرین برای موزیک ویدیو جدیدمون برای همین رفتم داخل اتاق که دیدم ا/ت داره لباس عوض میکنه
ا/ت:جیغغغغغغغغ
تهیونگ:وای ببخشید حداقل یه چیزی میگفتی که نیام
ا/ت:یا حالا طلبکاری شدی؟
تهیونگ:.....[زل زده بهت]
ا/ت:احیانا اگه زحمتی نیست برو بیرون
تهیونگ:ااا ببخشید رفتم
ویو ا/ت:
داشتم لباس عوض میکردم که تیهونگ اومد داخل اتاق منم جیغ زدم بعد یکم کل کل دیدم تهیونگ بهم زل زده یکم خجالت کشیدم و سرخ شدم بعدش گفتم ب ه که سریع رفت بیرون
ویو تهیونگ:
رفتم تو اتاق ا/ت داشت لباس عوض میکرد تا رفتم تو جیغ زد یکم کل کل کردیم و محو بدنش شدم بعش گفت برو بیرون منم سریع اومدم بیرون از خجالت سرخ شده بود منم همینطور
نامجون:ا/ت بیا دیگه دوساعته داری آماده میشی
ا/ت:اومدم دیگه چقد غر میزنی
نامجون:به جای حاضر جوابی سریع حاضر شد تهیونگ بیچاره دوساعته دم در اتاق وایساده
ا/ت:بیچاره منم که گیر شماها افتادم[زیر لب با خنده]
ویو ادمین:ا/ت اومد بیرون که تهیونگ همینطور بهش زل زده بود
تهیونگ:با این لباسش برقصه که...عیبابا تهیونگ به خودت بیا به تو چه ربطی داره تو چیکار داری اصلا بعدشم اونجا لباسشو عوض میکنه[توی ذهنش]
ویو ا/ت:
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم من و تهیونگ و یونگی و جین و نامجون تو یه ماشین بودیم من وسط تهیونگ و نامجون نشسته بودم امروز خیلی خوابم میومد واسه همین چشمام گرم شد و ۲ از اینکه خوابم برد نگذشت که
نامجون:ا/ت نخواب الان میرسیم اگه بخوابی اونجا قیافت خوابالو میشه بعد خوب تمرین نمیکنی و اجرا خراب میشه
یونگی:چیکارش داری بزار بخوابه بابا ساعت ۷ بیدار شده خسته اس
نامجون:هیونگ لطفا تو دیگه طرفداری شو نکن
یونگی:ای خدا چه گیری کردیم از دست تو
ویو تهیونگ:
یونگی و نامجون داشتن کل کل میکردن که من گفتم بابا بحث نکنید ا/ت دوباره خوابیده بیدارش میکنیدا
نامجون:به به میبینم که دست به یکی کردیم به حرف من گوش نکنید
تهیونگ:یا هیونگ این چه حرفیه
نامجون:حقیقت
تهیونگ:خنده
نامجون:نخند
تهیونگ:خنده زیاد
نامجون:گفتم نخند
تهیونگ:باشه بابا قفلی کردی رو من
جین:بسه بابا هعی هیچی نمیگم جلوی وورلد واید هندسام بزرگ دعوا میکنید بزاری چنتا جوک واستون بگم فضا عوض شه
نامجون تهیونگ یونیگ:نه تروخدا غلط کردیم هیونگ
ادامه دارد...
ویو ا/ت:
امروز قرار بود بریم برای رقص موزیک ویدیو جدیدمون تمرین کنم رفتم لباس مو برداشتم و داشتم عوض میکردم که تهیونگ اومد داخل
ویو تهیونگ:
میخواستیم بریم تمرین برای موزیک ویدیو جدیدمون برای همین رفتم داخل اتاق که دیدم ا/ت داره لباس عوض میکنه
ا/ت:جیغغغغغغغغ
تهیونگ:وای ببخشید حداقل یه چیزی میگفتی که نیام
ا/ت:یا حالا طلبکاری شدی؟
تهیونگ:.....[زل زده بهت]
ا/ت:احیانا اگه زحمتی نیست برو بیرون
تهیونگ:ااا ببخشید رفتم
ویو ا/ت:
داشتم لباس عوض میکردم که تیهونگ اومد داخل اتاق منم جیغ زدم بعد یکم کل کل دیدم تهیونگ بهم زل زده یکم خجالت کشیدم و سرخ شدم بعدش گفتم ب ه که سریع رفت بیرون
ویو تهیونگ:
رفتم تو اتاق ا/ت داشت لباس عوض میکرد تا رفتم تو جیغ زد یکم کل کل کردیم و محو بدنش شدم بعش گفت برو بیرون منم سریع اومدم بیرون از خجالت سرخ شده بود منم همینطور
نامجون:ا/ت بیا دیگه دوساعته داری آماده میشی
ا/ت:اومدم دیگه چقد غر میزنی
نامجون:به جای حاضر جوابی سریع حاضر شد تهیونگ بیچاره دوساعته دم در اتاق وایساده
ا/ت:بیچاره منم که گیر شماها افتادم[زیر لب با خنده]
ویو ادمین:ا/ت اومد بیرون که تهیونگ همینطور بهش زل زده بود
تهیونگ:با این لباسش برقصه که...عیبابا تهیونگ به خودت بیا به تو چه ربطی داره تو چیکار داری اصلا بعدشم اونجا لباسشو عوض میکنه[توی ذهنش]
ویو ا/ت:
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم من و تهیونگ و یونگی و جین و نامجون تو یه ماشین بودیم من وسط تهیونگ و نامجون نشسته بودم امروز خیلی خوابم میومد واسه همین چشمام گرم شد و ۲ از اینکه خوابم برد نگذشت که
نامجون:ا/ت نخواب الان میرسیم اگه بخوابی اونجا قیافت خوابالو میشه بعد خوب تمرین نمیکنی و اجرا خراب میشه
یونگی:چیکارش داری بزار بخوابه بابا ساعت ۷ بیدار شده خسته اس
نامجون:هیونگ لطفا تو دیگه طرفداری شو نکن
یونگی:ای خدا چه گیری کردیم از دست تو
ویو تهیونگ:
یونگی و نامجون داشتن کل کل میکردن که من گفتم بابا بحث نکنید ا/ت دوباره خوابیده بیدارش میکنیدا
نامجون:به به میبینم که دست به یکی کردیم به حرف من گوش نکنید
تهیونگ:یا هیونگ این چه حرفیه
نامجون:حقیقت
تهیونگ:خنده
نامجون:نخند
تهیونگ:خنده زیاد
نامجون:گفتم نخند
تهیونگ:باشه بابا قفلی کردی رو من
جین:بسه بابا هعی هیچی نمیگم جلوی وورلد واید هندسام بزرگ دعوا میکنید بزاری چنتا جوک واستون بگم فضا عوض شه
نامجون تهیونگ یونیگ:نه تروخدا غلط کردیم هیونگ
ادامه دارد...
۹۳۶
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.