(اشوان)
(اشوان)
خوابیده بودم و چشام و بسته بودم
فکر میکردم به این چند روز اخیر
چقد این دختر شیطونه
(ساناز)
یه تاب جذب مشکی با یه دامن کوتا که به زور تا زیر باسنم میرسید وارد اتاق اشوان شدم
ساعدش روی,پشیونیش بود
جوووون چه سیکس پکی دارهههه وویییییی
خوشا ان دل که دلدارش تو باشی
اروم اروم به سمتش حرکت کردم
روی تخت نشستم و
کم کم خودمو کشید روش
جوری بود که دستم دوطرفش بود و به
خودم هم روش خوابیده بودم
تکون خورد
اشوان:تو کی هستی
من:منمممم
اشوان:تو؟؟
من:عشقت
اشوان:عشقم؟؟
من:اره...اممم..اسم بچمون چی بزاریم؟؟
اشوان:چی میگی تو؟
من:اممممم.....اسم پسرمون آیین چطوره؟؟اسم دخترمون تو بگو
اشوان با یه حرکت جاهامون رو عوض کرد
لبش رو روی گردنم حرکت میداد,
لاله گوشم رو گاز گرفت
و زمزمه کرد:بارانا....
ادامه دارد..
خوابیده بودم و چشام و بسته بودم
فکر میکردم به این چند روز اخیر
چقد این دختر شیطونه
(ساناز)
یه تاب جذب مشکی با یه دامن کوتا که به زور تا زیر باسنم میرسید وارد اتاق اشوان شدم
ساعدش روی,پشیونیش بود
جوووون چه سیکس پکی دارهههه وویییییی
خوشا ان دل که دلدارش تو باشی
اروم اروم به سمتش حرکت کردم
روی تخت نشستم و
کم کم خودمو کشید روش
جوری بود که دستم دوطرفش بود و به
خودم هم روش خوابیده بودم
تکون خورد
اشوان:تو کی هستی
من:منمممم
اشوان:تو؟؟
من:عشقت
اشوان:عشقم؟؟
من:اره...اممم..اسم بچمون چی بزاریم؟؟
اشوان:چی میگی تو؟
من:اممممم.....اسم پسرمون آیین چطوره؟؟اسم دخترمون تو بگو
اشوان با یه حرکت جاهامون رو عوض کرد
لبش رو روی گردنم حرکت میداد,
لاله گوشم رو گاز گرفت
و زمزمه کرد:بارانا....
ادامه دارد..
۲۴.۷k
۱۰ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.