P 3
P 3
ا/ت : نه تو این کارو نمیکنی
یونگی : یعنی چی نه ؟ میخوای بازم اون بلا رو سرت بیاره ؟ ها ؟ " داد "
ا/ت : داد نزن ، من فقط نمیخوام یه بار دیگه بدم زیر مشت و لگد های اون لونا " داد ، بغض "
به سمت اتاقت رفتی و درو بستی و به اشکات اجازه ریختن دادی ، اشک هاس مرواریدیت همینطور گونه هات رو خیس میکردن .
ویو ادمین : بعد از اینکه ا/ت رفت توی اتاقش جونگکوک به یونگی گفت
کوک : هیونگ برو از دلش در بیار حتما نارحت شده
یونگی هم سری تکون داد و اعضا رو بدرقه کرد
پایان ویو
با شنیدن صدای در اشکات رو پاک کردی و روی تخت دراز کشیدی و پشت به یونگی خوابیدی
یونگی آروم درو باز کرد و گفت
یونگی : اهم ، چیزه ، ا/ت من معذرت میخوام ، زیاده روی کردم " ناراحت "
ا/ت : من فقط نمیخوام دوباره ، تکرار بشه " گریه ، هق هق "
آروم آمد بغلت کرد و گفت
یونگی : هیش ، من اینجام ، ولی ازم نخواه که کلا تلافی نکنم وقتی اون باعث شده اینجوری اشک بریزی
ا/ت : باشه " خنده "
The end.
ا/ت : نه تو این کارو نمیکنی
یونگی : یعنی چی نه ؟ میخوای بازم اون بلا رو سرت بیاره ؟ ها ؟ " داد "
ا/ت : داد نزن ، من فقط نمیخوام یه بار دیگه بدم زیر مشت و لگد های اون لونا " داد ، بغض "
به سمت اتاقت رفتی و درو بستی و به اشکات اجازه ریختن دادی ، اشک هاس مرواریدیت همینطور گونه هات رو خیس میکردن .
ویو ادمین : بعد از اینکه ا/ت رفت توی اتاقش جونگکوک به یونگی گفت
کوک : هیونگ برو از دلش در بیار حتما نارحت شده
یونگی هم سری تکون داد و اعضا رو بدرقه کرد
پایان ویو
با شنیدن صدای در اشکات رو پاک کردی و روی تخت دراز کشیدی و پشت به یونگی خوابیدی
یونگی آروم درو باز کرد و گفت
یونگی : اهم ، چیزه ، ا/ت من معذرت میخوام ، زیاده روی کردم " ناراحت "
ا/ت : من فقط نمیخوام دوباره ، تکرار بشه " گریه ، هق هق "
آروم آمد بغلت کرد و گفت
یونگی : هیش ، من اینجام ، ولی ازم نخواه که کلا تلافی نکنم وقتی اون باعث شده اینجوری اشک بریزی
ا/ت : باشه " خنده "
The end.
۸.۰k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.