توان دروغ عشق پارت ۲
خب دیدم نوشته یه کافه ای رو میشناسم نیاز به گارسون داره برو به این آدرس.....) ( آه ممنونم حتما )
با همین فکرا خوابیدم صبح بلند شدم یه شلوار لی یه تیشرت سفید پوشیدم صبحانه نوش جان کردم رفتم تاکسی گرفتم رسیدم به کافه دیدم سه نفر نشستن دارن منو نگاه میکنن بیخیال رفتم خوشبختانه استخدامم کردم آه باید برم مدرسه دیر میشه سریع رفتم دبیرستان
( جونگ کوک ) دیدم اولین نفر آمد دیدم که این همون دختران وای اینم شانس وای لی دونگ گف ( خب اینم معشوقع اتم آمد پس با همین نقش رو شروع میکنی ) اه باید برم مدرسه سریع کیفم گرفتم رفتم به مدرسه سریع رفتم توی کلاس دیدم معلم آمد فکرم رفت به این دختره چطور عاشقش کنم وای
( ا/ ت ) رفتم مدرسه نشستم سر کلاس معلم آمد درس داد زنگ خورد داشتم توی راهرو مدرسه راه میرفتم با کسی برخورد کردم افتادم زمین نگاه کردیم دیدم آه آه این
) خب اینم پارت دوم درسته شما منو حمایت نکردین ولی خب گذاشتم بای تا پارت بعدی لایک کامنت فراموش نشه لایک کامنت نزارید پارت بعدی نمیزارم ) 😶😶
با همین فکرا خوابیدم صبح بلند شدم یه شلوار لی یه تیشرت سفید پوشیدم صبحانه نوش جان کردم رفتم تاکسی گرفتم رسیدم به کافه دیدم سه نفر نشستن دارن منو نگاه میکنن بیخیال رفتم خوشبختانه استخدامم کردم آه باید برم مدرسه دیر میشه سریع رفتم دبیرستان
( جونگ کوک ) دیدم اولین نفر آمد دیدم که این همون دختران وای اینم شانس وای لی دونگ گف ( خب اینم معشوقع اتم آمد پس با همین نقش رو شروع میکنی ) اه باید برم مدرسه سریع کیفم گرفتم رفتم به مدرسه سریع رفتم توی کلاس دیدم معلم آمد فکرم رفت به این دختره چطور عاشقش کنم وای
( ا/ ت ) رفتم مدرسه نشستم سر کلاس معلم آمد درس داد زنگ خورد داشتم توی راهرو مدرسه راه میرفتم با کسی برخورد کردم افتادم زمین نگاه کردیم دیدم آه آه این
) خب اینم پارت دوم درسته شما منو حمایت نکردین ولی خب گذاشتم بای تا پارت بعدی لایک کامنت فراموش نشه لایک کامنت نزارید پارت بعدی نمیزارم ) 😶😶
۷۵.۲k
۲۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.