حسین
حسین
ضعیفی که باید بر او گریست نبود ، ما داستان کربلا را از روز تاسوعا میدانیم و عصر عاشورا ختمش میکنیم بعد دیگر نمیدانیم چه شد ، همین طور هستیم تا اربعین آنجا هم شله زردی میدهیم و بعد قضیه دیگر بایگانیست تا سال دیگر و باز همینطور سال دیگر ...
داستان کربلا نه از تاسوعا و محرم شروع میشود و نه به عصر عاشورا و اربعین تمام میشود . ما آن را از دوطرف قیچی کردیم و از معنی انداختیم ، اینکه حسین فریاد میزند : آیا کسی هست که مرا یاری کند ؟ «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمیداند که کسی برای یاری رساندن به او نیست ؟ پس چرا میپرسد ؟ این سؤال از فردای تاریخ بشر است و این پرسش از آینده و از همۀ ماست !!
ضعیفی که باید بر او گریست نبود ، ما داستان کربلا را از روز تاسوعا میدانیم و عصر عاشورا ختمش میکنیم بعد دیگر نمیدانیم چه شد ، همین طور هستیم تا اربعین آنجا هم شله زردی میدهیم و بعد قضیه دیگر بایگانیست تا سال دیگر و باز همینطور سال دیگر ...
داستان کربلا نه از تاسوعا و محرم شروع میشود و نه به عصر عاشورا و اربعین تمام میشود . ما آن را از دوطرف قیچی کردیم و از معنی انداختیم ، اینکه حسین فریاد میزند : آیا کسی هست که مرا یاری کند ؟ «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمیداند که کسی برای یاری رساندن به او نیست ؟ پس چرا میپرسد ؟ این سؤال از فردای تاریخ بشر است و این پرسش از آینده و از همۀ ماست !!
۹۳۱
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.