عمارت کیم
ᴋɪᴍ'ꜱ ᴍᴀɴꜱɪᴏɴ
ᴘᴀʀᴛ 24
ویو ات
صبح با خوردن نور ملایم خورشید به صورتم بیدار شدم.. و دیدم تهیونگ مثل یه نی نی کوچولو که انگار تو بغل مامانشه تو بغلم خوابه آروم دستم بردم سمت موهاش نوازشش کردم حس خیلی خوبی بهم میداد!
ویو تهیونگ
با حس نواز های ملایمی توی موهام بیدار شدم ! دیدم ات به کیوت ترین شکل ممکن داره موهام ناز میکنه آخ خدا بخورمش این کیوت رو ! سرم رو بیشتر تو گردنش فشردم که باعث شد مورمور بشه حلقه دست هام همه دور کمرم محکم تر کردم و چشم هامو بستم
+اممممم صبح بخیر کوچولو من!(بم و خوابآلود )
_صبح بخیر جناب کیم(خنده و خوابآلود )
آروم روش خمیه زدم و لب هاشو شکار کردم! همینجوری میبوسیدمش و از لبا هاش مک میزدم ات هم دست های کوچولوش رو دور گردنم حلقه کرده بود! منم دست هامو دور کمرش حلقه کرده بودم غرق بوسیدن هم بودیم که صدای در اتاق اومد
¥بانوی من چریونگ هستم! لطفا درو باز کنید در قفله!
از ات جدا شدم
+لعنت بر خرمگس معرکه!(پوکر فیس)
_(خنده)تهیونگی توهم بهتره بری به کارات برسی ! (دست و گذاشت رو یقه تهیونگ و دکمه های تا شکم باز تهیونگ رو بست!)
+درسته بهتره برم چون فردا دیگه رسما مال من میشی خانم کوچولو!(پیشونی ات رو بوسید)
آروم از روی ات بلند شدم صورتم شستم یکم خودمو مرتب کردم لب های ات سطحی بوسیدم رفتم طرف در آروم قفل درو باز کردم که چریونگ
¥بانوی....(تهیونگ رو دید)سر...سرورم(تعظیم و تعجب)
+مراقب ات باش فعلا باید برم ( سرد و از کنار چریونگ رد شد)
ویو ات
تهیونگ که رفت چریونگ بدو اومد تو اتاق درو بست نفس نفس میزد
¥یا حضرت عباس ولیعهد اینجا چیکار میکرد(تعجب و نفس نفس)
تا اینکه سرش و آورد بالا و منو دید
¥بانوی من! گردنتون!(تعجب و شوک)
_ها!؟(تعجب)
¥گردنتون کبوده(شوک شدید)
از رو تختم بلند شدم و رفتم جلوی آینه! شت! چریونگ درست میگفت دقیقا همون جاهایی که ته بوسیده بود گبود شده بود!
_وای وای الان اینو چیکار کنم(استرسی)
¥بانوی من نکنه دیشب...
نزاشتم حرفش رو کامل کنه و سریع گفتم
_نهههههههههه به قرآن مجید دیشب کاری نکردیم!(شوک)
¥پس چرا هم گردنتون کبوده هم ولیعهد تو اتاقتون بودن هم در قفل بود همه چی داره میگه....
_وای به خدا کاری نمیکردیم فقط اومد بغلم خوابید همین! حالا توهم تو این شرایط کارگاه شدی!
¥ببخشید آخه خیلی کیوت شدید(خنده)
_از دست تو(خنده ببشتر)
بعد رفتم حموم و بعد ۲۰ مین اومدم بیرون با کمک چریونگ یه لباس و انتخاب کردیم و کمک کرد پوشیدمش بعد موهام خشک کردیم و شونه زدم و آروم شروع کردم به مدل دادنش به از اینکه موهامو درست کردم یکم کمرم آبرسان و رایحه رزماری که ملکه گفته اینو از هند فرستادن به پوستم زدم یکم ژل آلوورا به مژه هام و یکم از بالم لب ام که از گل رز بود زدم برگشتم به چریونگ یه چی بگم که دیدم دنبال کفشه!
¥آها پیداش کردم! این به لباستون میآد!
کفش هارو پوشیدم و روبه روش گفتم
_خب الان این کبودی هارو چه جوری بپوشونیم!(پوکر فیس)
¥امممممم خب یه ایده دارم!
_بگوووو
¥میتونم کاورش کنم ملکه توی وسایل هاتون یه کمرم پودر که قشنگ کاور میکنه هم گذاشته قبلا هم برای کبودی های بدنم استفاده میکردم خیلی خوب بود!
_کبودی های بدنت!؟
¥پدرم تا قبل مرگش که میشه حدود ۲ ماه پیش هر شب مست برمیگشت خونه و منو به باد کتک میگرفت برای همون(ناراحت)
_ناراحت نشو قشنگم حالا دیگه تموم شده و پیش منی(بغلش کرد)
رفتم در کشو م رو باز کردم و یه پماد که توی ظرف گرد و سفید بود برداشتم روبه روش گرفتم
_این پماد برای کبودی هات و زخم هات معجزه میکنه! کافیه ۲ هفته استفاده کنی بدنت خوب میشه!
¥ممنون!(لبخند)
گایز اگه ۳ پارت هر دفعه بزارم حمایت ها بیشتر میشه؟🍪🤎
اسلاید ۱ لباس ات
اسلاید ۲ کفش ات
اسلاید ۳ موهای ات
ᴘᴀʀᴛ 24
ویو ات
صبح با خوردن نور ملایم خورشید به صورتم بیدار شدم.. و دیدم تهیونگ مثل یه نی نی کوچولو که انگار تو بغل مامانشه تو بغلم خوابه آروم دستم بردم سمت موهاش نوازشش کردم حس خیلی خوبی بهم میداد!
ویو تهیونگ
با حس نواز های ملایمی توی موهام بیدار شدم ! دیدم ات به کیوت ترین شکل ممکن داره موهام ناز میکنه آخ خدا بخورمش این کیوت رو ! سرم رو بیشتر تو گردنش فشردم که باعث شد مورمور بشه حلقه دست هام همه دور کمرم محکم تر کردم و چشم هامو بستم
+اممممم صبح بخیر کوچولو من!(بم و خوابآلود )
_صبح بخیر جناب کیم(خنده و خوابآلود )
آروم روش خمیه زدم و لب هاشو شکار کردم! همینجوری میبوسیدمش و از لبا هاش مک میزدم ات هم دست های کوچولوش رو دور گردنم حلقه کرده بود! منم دست هامو دور کمرش حلقه کرده بودم غرق بوسیدن هم بودیم که صدای در اتاق اومد
¥بانوی من چریونگ هستم! لطفا درو باز کنید در قفله!
از ات جدا شدم
+لعنت بر خرمگس معرکه!(پوکر فیس)
_(خنده)تهیونگی توهم بهتره بری به کارات برسی ! (دست و گذاشت رو یقه تهیونگ و دکمه های تا شکم باز تهیونگ رو بست!)
+درسته بهتره برم چون فردا دیگه رسما مال من میشی خانم کوچولو!(پیشونی ات رو بوسید)
آروم از روی ات بلند شدم صورتم شستم یکم خودمو مرتب کردم لب های ات سطحی بوسیدم رفتم طرف در آروم قفل درو باز کردم که چریونگ
¥بانوی....(تهیونگ رو دید)سر...سرورم(تعظیم و تعجب)
+مراقب ات باش فعلا باید برم ( سرد و از کنار چریونگ رد شد)
ویو ات
تهیونگ که رفت چریونگ بدو اومد تو اتاق درو بست نفس نفس میزد
¥یا حضرت عباس ولیعهد اینجا چیکار میکرد(تعجب و نفس نفس)
تا اینکه سرش و آورد بالا و منو دید
¥بانوی من! گردنتون!(تعجب و شوک)
_ها!؟(تعجب)
¥گردنتون کبوده(شوک شدید)
از رو تختم بلند شدم و رفتم جلوی آینه! شت! چریونگ درست میگفت دقیقا همون جاهایی که ته بوسیده بود گبود شده بود!
_وای وای الان اینو چیکار کنم(استرسی)
¥بانوی من نکنه دیشب...
نزاشتم حرفش رو کامل کنه و سریع گفتم
_نهههههههههه به قرآن مجید دیشب کاری نکردیم!(شوک)
¥پس چرا هم گردنتون کبوده هم ولیعهد تو اتاقتون بودن هم در قفل بود همه چی داره میگه....
_وای به خدا کاری نمیکردیم فقط اومد بغلم خوابید همین! حالا توهم تو این شرایط کارگاه شدی!
¥ببخشید آخه خیلی کیوت شدید(خنده)
_از دست تو(خنده ببشتر)
بعد رفتم حموم و بعد ۲۰ مین اومدم بیرون با کمک چریونگ یه لباس و انتخاب کردیم و کمک کرد پوشیدمش بعد موهام خشک کردیم و شونه زدم و آروم شروع کردم به مدل دادنش به از اینکه موهامو درست کردم یکم کمرم آبرسان و رایحه رزماری که ملکه گفته اینو از هند فرستادن به پوستم زدم یکم ژل آلوورا به مژه هام و یکم از بالم لب ام که از گل رز بود زدم برگشتم به چریونگ یه چی بگم که دیدم دنبال کفشه!
¥آها پیداش کردم! این به لباستون میآد!
کفش هارو پوشیدم و روبه روش گفتم
_خب الان این کبودی هارو چه جوری بپوشونیم!(پوکر فیس)
¥امممممم خب یه ایده دارم!
_بگوووو
¥میتونم کاورش کنم ملکه توی وسایل هاتون یه کمرم پودر که قشنگ کاور میکنه هم گذاشته قبلا هم برای کبودی های بدنم استفاده میکردم خیلی خوب بود!
_کبودی های بدنت!؟
¥پدرم تا قبل مرگش که میشه حدود ۲ ماه پیش هر شب مست برمیگشت خونه و منو به باد کتک میگرفت برای همون(ناراحت)
_ناراحت نشو قشنگم حالا دیگه تموم شده و پیش منی(بغلش کرد)
رفتم در کشو م رو باز کردم و یه پماد که توی ظرف گرد و سفید بود برداشتم روبه روش گرفتم
_این پماد برای کبودی هات و زخم هات معجزه میکنه! کافیه ۲ هفته استفاده کنی بدنت خوب میشه!
¥ممنون!(لبخند)
گایز اگه ۳ پارت هر دفعه بزارم حمایت ها بیشتر میشه؟🍪🤎
اسلاید ۱ لباس ات
اسلاید ۲ کفش ات
اسلاید ۳ موهای ات
۳۸۱
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.