hi
عشق ایدل من پارت ²⁶
ویو کوک
موهاشو شونه زدم طوری که گفت یه روغن گفت به موهاش بزنم با حساسیت کامل و دقیق به موهاش زدم بعدم گفت که باید به موهاش اب بزنم موهاشو با اب پاش خیس کردم موهاشو با دستم مدل دادم گفت اول یه دسته از موهاشو جدا کنمو بپیچونم بعدم ته موهاشو بزارم روی انگشتمو بعد یه دورم تا بالا دور دوتا انگشتم مثل یه کش بپیچم بعدم همون طوری فر شده بیارم پایین خدایی کار سختیه بعدم یه ژل مو زدم و موهاشو با سشوار خشک کردم ( اونایی که موهاشون فره فهمیدن 🤣)حالا میفهمم موهای فر و بلندش رو چقدر سخته نگه میداره
🐰خب چطور شد؟.. کارم خوب بود؟
🦊عالی جونگ کوک واقعا ارایشگر میشدی هم موفق میشدی
موهای خوش بو و بلند و هم رنگ شبش رو بوسیدم و گفتم :من فقط ارایشگر شمام
خنده ای کردو دستاشو به علامت بغل وا کرد بغلش کردم و توی اغوشش گم شدم این دختر رو دو ماهه میشناسم ولی انگار قلبم همیشه حسش میکرده همیشه حس میکردم چقدر بهم زندگیه گاهی بعضی شبا بی دلیل دلم میگرفت نمیدونستم چرا ولی حس میکردم اغوش این دختر همشو رفع میکنه... زیر باسنش رو گرفتم و بلندش کردم.... پاهاشو دور کمرم حلقه کرد و بهم چسبید....
🦊چیکار میکنی کوک داری کجا میری؟
🐰مبللللل
🦊چراااااا
🐰الان میگم
نشستم ور مبل و به دختری که روی پاهام بود نگا کرم میپرستمششش میخوامش ولی میخوام بهش احترام بزارم به سمت لبش رفتم و تا میتونستم مزه اش کردم عالی بود لذت زندگی بود همراهیش تشنه ترم میکرد انگار خدا بهشتش ور بهم داده.... بازو هاش که به خاطر به احتمال زیاد دمبل هایی که زده بود خوش فرم و خوشگل تراش خورده.... عضلات برجسته ی شکمش که وقتی خودشو بهم فشار میداد حسشون میکردم و پاهای بی نقصش فقط بخش کوچیکی از حسم بود... بعدش دل کندم و ازش جدا شدم نفس میزد و لبش ورم کرده بود لبای صورت و کوچولوش چشایی که پشتش پلکی بودو میژه های بلند و چشم های سیاهش.. تیله های مشکیش موهایی که ریخته بود جلو ی چشمش رو کنار زدم و گفتم
🐰چقدر دوسش داری؟
🦊خیلی دوست دارم... مخصوصا شخص جلوم رو
بوسه ای به پیشونیش زدم و روی مبل خوابوندمش کنارش دراز کشیدم... فشارش دادم وای نمیتونم خیلی خوشگله..
🦊میگم کوک؟
🐰جانم
🦊امروز بریم خرید؟
🐰دوست داری واقعا
🦊اره
🐰پس بعد ناهار میریم
همون طوری که حرف میزند می موهاشو ناز میکردم
🦊مرسی عزیزم
🐰خواهش بیب
دوست دارم سلیقه تو ببینم
🦊باشه خوبه
🐰میگما...
🦊جانم
🐰اون کتاب خونه بزرگ چیه... کتاب فروشی میخوای راه بندازی بیب
🦊نه کوکی قضیه اینکه عاشق کتابم ... هم من هم لیا... کتاب های زیادیه که همشون رو با هم خریدیم
🐰عاشق این موضوع شدم که عاشق کتابی دوست دارم کتاب بخونی
🦊خنده
خب ناهار چی بخوریم
❤️🩹
شرط یه فالو
ویو کوک
موهاشو شونه زدم طوری که گفت یه روغن گفت به موهاش بزنم با حساسیت کامل و دقیق به موهاش زدم بعدم گفت که باید به موهاش اب بزنم موهاشو با اب پاش خیس کردم موهاشو با دستم مدل دادم گفت اول یه دسته از موهاشو جدا کنمو بپیچونم بعدم ته موهاشو بزارم روی انگشتمو بعد یه دورم تا بالا دور دوتا انگشتم مثل یه کش بپیچم بعدم همون طوری فر شده بیارم پایین خدایی کار سختیه بعدم یه ژل مو زدم و موهاشو با سشوار خشک کردم ( اونایی که موهاشون فره فهمیدن 🤣)حالا میفهمم موهای فر و بلندش رو چقدر سخته نگه میداره
🐰خب چطور شد؟.. کارم خوب بود؟
🦊عالی جونگ کوک واقعا ارایشگر میشدی هم موفق میشدی
موهای خوش بو و بلند و هم رنگ شبش رو بوسیدم و گفتم :من فقط ارایشگر شمام
خنده ای کردو دستاشو به علامت بغل وا کرد بغلش کردم و توی اغوشش گم شدم این دختر رو دو ماهه میشناسم ولی انگار قلبم همیشه حسش میکرده همیشه حس میکردم چقدر بهم زندگیه گاهی بعضی شبا بی دلیل دلم میگرفت نمیدونستم چرا ولی حس میکردم اغوش این دختر همشو رفع میکنه... زیر باسنش رو گرفتم و بلندش کردم.... پاهاشو دور کمرم حلقه کرد و بهم چسبید....
🦊چیکار میکنی کوک داری کجا میری؟
🐰مبللللل
🦊چراااااا
🐰الان میگم
نشستم ور مبل و به دختری که روی پاهام بود نگا کرم میپرستمششش میخوامش ولی میخوام بهش احترام بزارم به سمت لبش رفتم و تا میتونستم مزه اش کردم عالی بود لذت زندگی بود همراهیش تشنه ترم میکرد انگار خدا بهشتش ور بهم داده.... بازو هاش که به خاطر به احتمال زیاد دمبل هایی که زده بود خوش فرم و خوشگل تراش خورده.... عضلات برجسته ی شکمش که وقتی خودشو بهم فشار میداد حسشون میکردم و پاهای بی نقصش فقط بخش کوچیکی از حسم بود... بعدش دل کندم و ازش جدا شدم نفس میزد و لبش ورم کرده بود لبای صورت و کوچولوش چشایی که پشتش پلکی بودو میژه های بلند و چشم های سیاهش.. تیله های مشکیش موهایی که ریخته بود جلو ی چشمش رو کنار زدم و گفتم
🐰چقدر دوسش داری؟
🦊خیلی دوست دارم... مخصوصا شخص جلوم رو
بوسه ای به پیشونیش زدم و روی مبل خوابوندمش کنارش دراز کشیدم... فشارش دادم وای نمیتونم خیلی خوشگله..
🦊میگم کوک؟
🐰جانم
🦊امروز بریم خرید؟
🐰دوست داری واقعا
🦊اره
🐰پس بعد ناهار میریم
همون طوری که حرف میزند می موهاشو ناز میکردم
🦊مرسی عزیزم
🐰خواهش بیب
دوست دارم سلیقه تو ببینم
🦊باشه خوبه
🐰میگما...
🦊جانم
🐰اون کتاب خونه بزرگ چیه... کتاب فروشی میخوای راه بندازی بیب
🦊نه کوکی قضیه اینکه عاشق کتابم ... هم من هم لیا... کتاب های زیادیه که همشون رو با هم خریدیم
🐰عاشق این موضوع شدم که عاشق کتابی دوست دارم کتاب بخونی
🦊خنده
خب ناهار چی بخوریم
❤️🩹
شرط یه فالو
۱.۵k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.