فیک تقاص پارت ۴۴
اون بهم گفت تو با من مساوی نیستی منم گفتم چرا ؟..... اون زد زیر خنده و گفت خیلی خنده داری ولی یهو بغضش گرفت و چشماش پر اشک شد ..... میدونستم ناراحته من بهش گفتم بیا با هم حرف بزنیم شاید اروم تر شدی ! ولی اهمیتی نداد و منم گفتم که میدونم داری عذاب میکشی و خیلی چیزا رو تحمل میکنی ......
با مکث طولانی گفتم من واقعا میتونم درونشو ببینم شاید جلو روم تظاهر کنه و خیلی هم خوب تظاهر کنه ولی من میتونم همه چیزو از تو چشماش بفهمم اون داره عذاب میکشه من وقتی عذاب کشیدن یکی رو میبینم واقعا عذاب میکشم چون میدونم میتونم کمکش کنم ولی اونم من و پس میزنه و مسخره م میکنه ..... واقعا وضعیت مزخرفیه !
نامجون با مکث گفت میدونم چه مرگشه .... شاید اگه یه مدت تنها باشه حالش خوب بشه ! ولی یه چیزی هست که هنوز جونگ کوک ازش خبر نداره ....
فلش بک یه ماه و خوردی پیش
جیمین ویو
گفتم ا/ت تو برو من خودم میتونم از خودم مراقبت کنم تو باید فرار کنی
ا/ت با بغض گفت نه تو ام بیا ...
گفتم ا/ت من باید اینجا بمونم
ا/ت گفت ولی تو چی ؟
گفتم من باید بمونم تو فقط برو
ا/ت رو به زور فرستادم و سوار ون شد خودم با عجله رفتم سوار ماشین شدم و شروع کردم ویراژ دادن تا بتونم واسه ا/ت وقت بخرم که بتونه فرار کنه
دستی رو هنوز نکشیده بودم و داشتم فقط گاز میدادم
دستی رو کشیدم ماشین از جاش کنده شد فرمون و سمت دره کج کردم و ماشین پرت شد داخل دره
در ماشین و سریع باز کردم که در قفل نکنه ماشیت با شدت خورد زمین و داشت سر میخورد پایین از جلوش داشت دود در میومد
خودمو از ماشیت شوت کردم پایین
جوری که پریدم بیرون خیلی بد بود با شونه افتادم رو سنگا احساس کردم شونه م خورد شده
ماشین اروم اروم داشت میرفت سمت اب دریاچه
من سریع بلند شدم دوییدم سمت ماشین باک ماشینو باز کردم و یه کبریت روشن کردم و انداختم داخل باک ماشین که یهو ماشین ترکید و من سریع خودم و انداختم تو اب که اتیش ماشین بهم اسیب نزنه
ماشین به یه سنگ گیر کرده بود و نیوفتاد تو اب دریاچه
از زیر اب اومدم بالا که دیدم ماشین ادمای هیونگ شیک کنار دره وایستادن دوباره رفتم پایین که من و نبینن از زیر اب میتونستم ببینم که دارن به ماشین نگاه میکنن
چندین ثانیه وایستادن اونجا احساس تنگی نفس داشتم باید نفسم و نگه میداشتم که نفهمن زنده م
یهو ماشین از سنگ رد شد و با سرعت افتاد داخل دریاچه
و کم کم رفت زیر اب
ادمای هیونگ شیک بیخیال شدن و سوار ماشین شدن و رفتن
بعد از اینکه از رفتن شون مطمئن شدم از زیر اب اومدم بالا و نفس عمیق کشیدم و به سرفه افتادم
خودم و از اب کشیدم بیرون و رو یه تخت سنگ نشستم
همه جای بدنم درد میکرد
مخصوصا جای گلوله ای که به پهلوم خورده بود خیلی میسوخت و داشتم از درد جون میدادم
ولی باید ادامه میدادم ... همه ی این کارا فقط واسه ا/ت ست البته علاوه بر ا/ت دلیل اصلیش از بین بردن هیونگ شیک با برادرشه این بین ا/ت فقط وسیله ست که باید خیلی خوب ازش مراقبت بشه ... میدونم ا/ت نمیتونه خیلی دور بشه یا فرار کنه هیونگ شیک اخر اونو گیر میاره و مجبورش میکنه با جونگ کوک ازدواج کنه ولی به هر حال تونستم مطمئن شم که اون خواهرمه و تونستم حواس هیونگ شیک و از قرارداد هاش پرت کنم و گند بزنم به قرارداد هاش
حالا حالاها نمیفهمه ولی یهو متوجه میشه و اونموقع دیگه خیلی دیره
با مکث طولانی گفتم من واقعا میتونم درونشو ببینم شاید جلو روم تظاهر کنه و خیلی هم خوب تظاهر کنه ولی من میتونم همه چیزو از تو چشماش بفهمم اون داره عذاب میکشه من وقتی عذاب کشیدن یکی رو میبینم واقعا عذاب میکشم چون میدونم میتونم کمکش کنم ولی اونم من و پس میزنه و مسخره م میکنه ..... واقعا وضعیت مزخرفیه !
نامجون با مکث گفت میدونم چه مرگشه .... شاید اگه یه مدت تنها باشه حالش خوب بشه ! ولی یه چیزی هست که هنوز جونگ کوک ازش خبر نداره ....
فلش بک یه ماه و خوردی پیش
جیمین ویو
گفتم ا/ت تو برو من خودم میتونم از خودم مراقبت کنم تو باید فرار کنی
ا/ت با بغض گفت نه تو ام بیا ...
گفتم ا/ت من باید اینجا بمونم
ا/ت گفت ولی تو چی ؟
گفتم من باید بمونم تو فقط برو
ا/ت رو به زور فرستادم و سوار ون شد خودم با عجله رفتم سوار ماشین شدم و شروع کردم ویراژ دادن تا بتونم واسه ا/ت وقت بخرم که بتونه فرار کنه
دستی رو هنوز نکشیده بودم و داشتم فقط گاز میدادم
دستی رو کشیدم ماشین از جاش کنده شد فرمون و سمت دره کج کردم و ماشین پرت شد داخل دره
در ماشین و سریع باز کردم که در قفل نکنه ماشیت با شدت خورد زمین و داشت سر میخورد پایین از جلوش داشت دود در میومد
خودمو از ماشیت شوت کردم پایین
جوری که پریدم بیرون خیلی بد بود با شونه افتادم رو سنگا احساس کردم شونه م خورد شده
ماشین اروم اروم داشت میرفت سمت اب دریاچه
من سریع بلند شدم دوییدم سمت ماشین باک ماشینو باز کردم و یه کبریت روشن کردم و انداختم داخل باک ماشین که یهو ماشین ترکید و من سریع خودم و انداختم تو اب که اتیش ماشین بهم اسیب نزنه
ماشین به یه سنگ گیر کرده بود و نیوفتاد تو اب دریاچه
از زیر اب اومدم بالا که دیدم ماشین ادمای هیونگ شیک کنار دره وایستادن دوباره رفتم پایین که من و نبینن از زیر اب میتونستم ببینم که دارن به ماشین نگاه میکنن
چندین ثانیه وایستادن اونجا احساس تنگی نفس داشتم باید نفسم و نگه میداشتم که نفهمن زنده م
یهو ماشین از سنگ رد شد و با سرعت افتاد داخل دریاچه
و کم کم رفت زیر اب
ادمای هیونگ شیک بیخیال شدن و سوار ماشین شدن و رفتن
بعد از اینکه از رفتن شون مطمئن شدم از زیر اب اومدم بالا و نفس عمیق کشیدم و به سرفه افتادم
خودم و از اب کشیدم بیرون و رو یه تخت سنگ نشستم
همه جای بدنم درد میکرد
مخصوصا جای گلوله ای که به پهلوم خورده بود خیلی میسوخت و داشتم از درد جون میدادم
ولی باید ادامه میدادم ... همه ی این کارا فقط واسه ا/ت ست البته علاوه بر ا/ت دلیل اصلیش از بین بردن هیونگ شیک با برادرشه این بین ا/ت فقط وسیله ست که باید خیلی خوب ازش مراقبت بشه ... میدونم ا/ت نمیتونه خیلی دور بشه یا فرار کنه هیونگ شیک اخر اونو گیر میاره و مجبورش میکنه با جونگ کوک ازدواج کنه ولی به هر حال تونستم مطمئن شم که اون خواهرمه و تونستم حواس هیونگ شیک و از قرارداد هاش پرت کنم و گند بزنم به قرارداد هاش
حالا حالاها نمیفهمه ولی یهو متوجه میشه و اونموقع دیگه خیلی دیره
۳۷.۳k
۱۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.