سناریو ی ناهویا و سویا
ا.ت: این الان تعریف بود یا توهین
سویا: فکر کنم جفتش
کازوتورا: انگار سویا رو برداشتن چشاشو و دماغ دهنشو با موهاشو تغییر دادن بسته بندی شده دادن باجی اونم بسترو اورده تو گنگ
ا.ت: اقا این باجی سان شما تو راه کاری کرد من شصتا سکترو بزنم تا برسم اینجا
انقدر گاز میداد سریع میرفت من تا رسیدم ۵ بار رفتم تو کمااااااااااا🤬🤬
ناهویا درهال خندیدن
ا.ت : میخندییییییی😡
کفششو درورد پرت کرد سمت ناهویا ولی جاخالی داد خورد به کله ی باجی
باجی: کلمو جر دادی دختر😖
ا.ت: وای ببخشید میخواستم بزنم به ناهویا 😰
سویا یه چسب زخم داد به ا.ت ا.ت هم رو پاهای باجی نشست و چسب زخم رو زد به پیشونیش باجی هم لبو شد 🤣
ا.ت : ناهویا دیگه من صبح بغلت نمیکنم بگو سویا بغلت کنه😤
ناهویا : چرا 🤨
ا.ت: چون کاری کردی بزنم تو سر بدبخت ( در نظر بگیرید هنوز رو پاهایه باجی نشسته و باجی رو زمینه همه هم هستن البته اعضای تنجیکو نه چون ایزانا گشادیش کشید بیاردشون جلسه 🙄🤣)
ناهویا : خب چرااااا🤨
ا.ت: باید میخورد تو سر تو
ناهویا: چرااااااااااااااااااا
ا.ت : هیچی ول کن
هانما: هوم ناهویا و سویا خواهرتون چه دافه 😂
ناهویا: هانمای مادر .... دراکن دهنشو گرفت گفت
دراکن: اینجا بچه نشسته ( اشاره کرد به چیفیو و تاکه میچی )
سویا: اون روی سگشو ندیدی 🙄
ا.ت: من خیلی هم خوبم شما قدرمو نمیدونید 😒
ا.ت رفت تو بغل باجی و اخم کرد ( این بشر اخمشم کیوته🤌🏻 )
باجی که لبو رو رد کرده 😳😳😳
هانما: هی افسوس جای سانزو خالیه کرم بریزیم رو خواهرتون😈
ناهویا : تو با اون سانزو خیلی گوه خوردین 😡
پارت بعدی رو وقتی میزارم که همایت کنین
گذاشتم تولانی هم بود پاک شد🥲
فشار داره کلی نوشتم 🥲
سویا: فکر کنم جفتش
کازوتورا: انگار سویا رو برداشتن چشاشو و دماغ دهنشو با موهاشو تغییر دادن بسته بندی شده دادن باجی اونم بسترو اورده تو گنگ
ا.ت: اقا این باجی سان شما تو راه کاری کرد من شصتا سکترو بزنم تا برسم اینجا
انقدر گاز میداد سریع میرفت من تا رسیدم ۵ بار رفتم تو کمااااااااااا🤬🤬
ناهویا درهال خندیدن
ا.ت : میخندییییییی😡
کفششو درورد پرت کرد سمت ناهویا ولی جاخالی داد خورد به کله ی باجی
باجی: کلمو جر دادی دختر😖
ا.ت: وای ببخشید میخواستم بزنم به ناهویا 😰
سویا یه چسب زخم داد به ا.ت ا.ت هم رو پاهای باجی نشست و چسب زخم رو زد به پیشونیش باجی هم لبو شد 🤣
ا.ت : ناهویا دیگه من صبح بغلت نمیکنم بگو سویا بغلت کنه😤
ناهویا : چرا 🤨
ا.ت: چون کاری کردی بزنم تو سر بدبخت ( در نظر بگیرید هنوز رو پاهایه باجی نشسته و باجی رو زمینه همه هم هستن البته اعضای تنجیکو نه چون ایزانا گشادیش کشید بیاردشون جلسه 🙄🤣)
ناهویا : خب چرااااا🤨
ا.ت: باید میخورد تو سر تو
ناهویا: چرااااااااااااااااااا
ا.ت : هیچی ول کن
هانما: هوم ناهویا و سویا خواهرتون چه دافه 😂
ناهویا: هانمای مادر .... دراکن دهنشو گرفت گفت
دراکن: اینجا بچه نشسته ( اشاره کرد به چیفیو و تاکه میچی )
سویا: اون روی سگشو ندیدی 🙄
ا.ت: من خیلی هم خوبم شما قدرمو نمیدونید 😒
ا.ت رفت تو بغل باجی و اخم کرد ( این بشر اخمشم کیوته🤌🏻 )
باجی که لبو رو رد کرده 😳😳😳
هانما: هی افسوس جای سانزو خالیه کرم بریزیم رو خواهرتون😈
ناهویا : تو با اون سانزو خیلی گوه خوردین 😡
پارت بعدی رو وقتی میزارم که همایت کنین
گذاشتم تولانی هم بود پاک شد🥲
فشار داره کلی نوشتم 🥲
۷.۶k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.