پارت۹
#پارت۹
_اما اخه.....
+ اما نداره من میرم یه جا توهم لباست رو عوض کن
_باشه خب قبل اینکه بری بزار بهت یچی بگم
+زود بگو
_لباس فرم مدرسه چی
+تو به اجوما میگم اون اتاقم بهت نشون بده
_خب باشه خدافظ..... فقط میشه خود برگردی
+واسه چی..... باشه خدافظ جوجه کوچولوم
ویو یوری
بعد از رفتن جونگ کوک اجوما اومد کل عمارت رو بهم نشون داد توی حیاط که رفتیم دوتا سگ دوبرمن دیدیم ولی زود برگشتیم خونه
رفتم یه لباس خواب راحتی پوشیدم باز بود اما خب این راحتر بود(عکس گذاشتم) بعد از چند ساعت با کلی خوراکی نشستم فیلم ترسناک دیدم خیلی ترسناک بود مخصوصا واسه منه دختر
ویو کوک
بعد از حرف یوری رفتم بیرون که به خدمت اون حرومزاده ها برسم رفتم انجا که دیدم مثل چی ترسیدن و افتادن روی زمین دهنشون بسته بود گرفتمشون و با یه حرکت کشتمشون و انداخمشون جلو سگام
و رفتم باورم نمیشه کارم فقط چندساعت طول کشید رفتم توی خونه دیدم تلوزیون داره یه فیلم ترسناک نشون میده و همه برقا هم خاموشه خدمتکارا هم خوابن رفتم جولو ببینم کی داره این فیلمو میبینه که دیدم یوری با یه لباس باز قشنگ راحت نشسته داره خوراکی شو میخوره راحتم نیس. ترسیده اخه یکی نبود بهش بگه که توکه میترسی چرا نگاه میکنی
رفتم تو اشپزخونه یه خدمتکار هرزه اونجا بود رفتم اب بخورم که دیدم اومد گفت
$ددی اون دختره هرزه کیه اوردیش تازه دیدمش
+ببین دختره هرزه اسم خودتو روی اون نزار بعدشم من ددیت نیستم
$پس ددی من نیستی ددی کی
+ددی اون دختری که اونجا نشسته بیبی منه منم ددی اونم
ویو یوری
داشتم حرفاشون رو گوش میدام که دختره گفت
$منکه ندیدم ددی صدات کنه
_ددی جونگکوک......عه این خدمتکاره اینجا چیکار میکنه
+هیچی نیس بیبیم داشت گوه میخورد که تو اومدی
_ددی من خوابم میاد
$هی دختره ی هرزه بهش نگو ددی
+چیه ددیشم دیگه
_ددی ولش کن بیا بریم
+باشه
(رفتن)
+خوشم اومد از این به بعد بهم بگو ددی
_عه جونگکوکا
+چیه حسودی کردی اون بهم گفت ددی زود اومدی
_بزار یچیزی رو بهت بگم ولی پرو نشو ها
+بگو
_خب من............ ولش کن
+بگو دیگه
_نه ول کن
+باشه...... اها راستی باید از اجوما یچی بپرسم کجاس
_داره به گلای وحشی اب میده
+باش
(رفت پیش اجوما)
+اجوما
✓بلع پسرم
+یوری از کیه اون لباس رو پوشیده
✓لباس خواب راحتیش رو میگی
+اره
✓بعده اینکه تو رفتی اون رو پوشید بهش کل عمارت رو نشون دادم
+کل عمارت حیاط هم
✓ارع کل حیاطم بهش نشون دادم
+عه(اعصبانی)
✓ارع کنار سگای دوبرمنم میخاست بره یکم رفت بعد منصرف شد برگشتیم تو
+اها باش ممنون توهم برو تمام خدمتکارا رو صدا کن برن بخوابم خودتم بخواب خدافظ
✓باشه پسرم خدافظ
(جونگکوک رفت بالا پیش یوری)
+یوری(درو محکم باز میکنه با اعصبانیت)
سلام اسم من خماری است
شب میزارم چون مهربونم
_اما اخه.....
+ اما نداره من میرم یه جا توهم لباست رو عوض کن
_باشه خب قبل اینکه بری بزار بهت یچی بگم
+زود بگو
_لباس فرم مدرسه چی
+تو به اجوما میگم اون اتاقم بهت نشون بده
_خب باشه خدافظ..... فقط میشه خود برگردی
+واسه چی..... باشه خدافظ جوجه کوچولوم
ویو یوری
بعد از رفتن جونگ کوک اجوما اومد کل عمارت رو بهم نشون داد توی حیاط که رفتیم دوتا سگ دوبرمن دیدیم ولی زود برگشتیم خونه
رفتم یه لباس خواب راحتی پوشیدم باز بود اما خب این راحتر بود(عکس گذاشتم) بعد از چند ساعت با کلی خوراکی نشستم فیلم ترسناک دیدم خیلی ترسناک بود مخصوصا واسه منه دختر
ویو کوک
بعد از حرف یوری رفتم بیرون که به خدمت اون حرومزاده ها برسم رفتم انجا که دیدم مثل چی ترسیدن و افتادن روی زمین دهنشون بسته بود گرفتمشون و با یه حرکت کشتمشون و انداخمشون جلو سگام
و رفتم باورم نمیشه کارم فقط چندساعت طول کشید رفتم توی خونه دیدم تلوزیون داره یه فیلم ترسناک نشون میده و همه برقا هم خاموشه خدمتکارا هم خوابن رفتم جولو ببینم کی داره این فیلمو میبینه که دیدم یوری با یه لباس باز قشنگ راحت نشسته داره خوراکی شو میخوره راحتم نیس. ترسیده اخه یکی نبود بهش بگه که توکه میترسی چرا نگاه میکنی
رفتم تو اشپزخونه یه خدمتکار هرزه اونجا بود رفتم اب بخورم که دیدم اومد گفت
$ددی اون دختره هرزه کیه اوردیش تازه دیدمش
+ببین دختره هرزه اسم خودتو روی اون نزار بعدشم من ددیت نیستم
$پس ددی من نیستی ددی کی
+ددی اون دختری که اونجا نشسته بیبی منه منم ددی اونم
ویو یوری
داشتم حرفاشون رو گوش میدام که دختره گفت
$منکه ندیدم ددی صدات کنه
_ددی جونگکوک......عه این خدمتکاره اینجا چیکار میکنه
+هیچی نیس بیبیم داشت گوه میخورد که تو اومدی
_ددی من خوابم میاد
$هی دختره ی هرزه بهش نگو ددی
+چیه ددیشم دیگه
_ددی ولش کن بیا بریم
+باشه
(رفتن)
+خوشم اومد از این به بعد بهم بگو ددی
_عه جونگکوکا
+چیه حسودی کردی اون بهم گفت ددی زود اومدی
_بزار یچیزی رو بهت بگم ولی پرو نشو ها
+بگو
_خب من............ ولش کن
+بگو دیگه
_نه ول کن
+باشه...... اها راستی باید از اجوما یچی بپرسم کجاس
_داره به گلای وحشی اب میده
+باش
(رفت پیش اجوما)
+اجوما
✓بلع پسرم
+یوری از کیه اون لباس رو پوشیده
✓لباس خواب راحتیش رو میگی
+اره
✓بعده اینکه تو رفتی اون رو پوشید بهش کل عمارت رو نشون دادم
+کل عمارت حیاط هم
✓ارع کل حیاطم بهش نشون دادم
+عه(اعصبانی)
✓ارع کنار سگای دوبرمنم میخاست بره یکم رفت بعد منصرف شد برگشتیم تو
+اها باش ممنون توهم برو تمام خدمتکارا رو صدا کن برن بخوابم خودتم بخواب خدافظ
✓باشه پسرم خدافظ
(جونگکوک رفت بالا پیش یوری)
+یوری(درو محکم باز میکنه با اعصبانیت)
سلام اسم من خماری است
شب میزارم چون مهربونم
۹.۱k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.