ازدواج اجباری
#ازدواج_اجباری
#پارت۳
+در ماشینو بستم و رف، رفتم خونه ک یهو با چیزی ک دیدم شوکه شدم اون سوهو بود(استاپ سوهو برادر ا.ت ک ۳ ساله همو ندیدن بخاطر دلایلی ک بعدا میفهمید عکسشم استاید دوم گذاشتم)ی ۱ دیقه با تعجب ب هم زل زدیم و بعدش من سکوتو شکستم ی جیغ بلند کشیدم و دویدم ت بغلش جوری محکم پریدم روش ک افتادیم زمین همینجوری نزدیک ۲،۳ دیقه ت بغل هم بودیم (علامت سوهو*)
*خیلی دلم برات تنگ شده بود لعنتی(با گریه)
+خیلی بدی اوپا ی سر بهمون نمیزنی نمگی مردیم زنده ایم(با بغض)
*کارای ناتموم زیاد داشتم تنها چیزی ک الان مهمه اینکه الان پیش همیم
+عوم فک کنم کمرت شکست با پرشم
*اره خنده
+خنده
۱ ساعت بعد🗿:
اوپا پاشو لباساتو عوض کن ی چی درس کنم بخوریم خیلی گشنمه
*هوم منم اممم راستی کجا بودی اینقده خوشگل کردی و ب خدت رسیدی(عکس ا.ت رو میزارم)
+یااا منظورت چیه من همیشه خوشگل بودم
*از خود راضی
+راستش یونا رو یادته تولدش بود و شروع کرد تموم قضیه رو گف
*قیافه پسره رو یادته دیگه فردا صب میریم پلیس و ازش شکایت میکنیم و من خدم شخصا میرم........پسره............... (دوزتان سانسور کردم بد آموزی داش🗿✨)
+باشع باشع
راوی :خلاصه اون شبم ب خوبی و خوشی و دعوا با بالشت های مبل گذشت🗿✨
ویو صب:
از خواب پاشدم ول نونا بیدار نشده بود کرم درونم فعال شد و با ی پارچ اب یخ رفتم بالا سرش ی جیغ بنفش زدم و ابو رو نونا خالی کردم و مث برق گرفته ها بلن شد(پسرم اشهدتو بخون🗿📿)
+خواب بودم ک با صدای جیغ و با خالی شدن اب یخ روم بلن شدم شک بودم پسره ک*ص کش بی فانوس ...........(خلاصه بدبختو با خاک یکسان کرد)
بعد تخریب داداشم رفتم دستشویی و کارای مربوطه رو انجام دادم و اومدم پایین صبحونه بخورم
*سل
+....
*هوف بیا بشین
+بش رفتم نشستم و صبحونه میخوردم ک گوشیم زنگ زد جین بود(همکارش)
مکالمه ا.ت و جین:
+سلام
/سلام خانم کیم خوب هستین؟
+تنک بفرمایید
/راستش ی مشکلی پیش اومده سریع باید بیای بیمارستان
+چه مشکلی
/شما بیاین میفهمید و قطع کرد
+باش
*کی بود نونا
+یکی از همکارا بود
*خب
+گف ی مشکلی پیش اومده باید برم بیمارستان
*میخای برسونمت
+ن خدم میرم ت صبحونتو کامل بخور برو شرکت فک کنم ی ۲،۳ روزی بابا بیخالت نشه
*وای نگو
و رفتم بالا لباسامو پوشیدم و ارایش کردم با سرعت کلیدو برداشتم و رفتم سمت بیمارستان(عکس ماشینو میزارم)
رسیدم و جین برام دس تکون داد تا راحت پیداش کنم رفتم سمتش
+چیشدهههه؟
........./
~~~~~~~
شرایط آپ پارت بعد:
۳۰ لایک
۲۰ کامنت
#پارت۳
+در ماشینو بستم و رف، رفتم خونه ک یهو با چیزی ک دیدم شوکه شدم اون سوهو بود(استاپ سوهو برادر ا.ت ک ۳ ساله همو ندیدن بخاطر دلایلی ک بعدا میفهمید عکسشم استاید دوم گذاشتم)ی ۱ دیقه با تعجب ب هم زل زدیم و بعدش من سکوتو شکستم ی جیغ بلند کشیدم و دویدم ت بغلش جوری محکم پریدم روش ک افتادیم زمین همینجوری نزدیک ۲،۳ دیقه ت بغل هم بودیم (علامت سوهو*)
*خیلی دلم برات تنگ شده بود لعنتی(با گریه)
+خیلی بدی اوپا ی سر بهمون نمیزنی نمگی مردیم زنده ایم(با بغض)
*کارای ناتموم زیاد داشتم تنها چیزی ک الان مهمه اینکه الان پیش همیم
+عوم فک کنم کمرت شکست با پرشم
*اره خنده
+خنده
۱ ساعت بعد🗿:
اوپا پاشو لباساتو عوض کن ی چی درس کنم بخوریم خیلی گشنمه
*هوم منم اممم راستی کجا بودی اینقده خوشگل کردی و ب خدت رسیدی(عکس ا.ت رو میزارم)
+یااا منظورت چیه من همیشه خوشگل بودم
*از خود راضی
+راستش یونا رو یادته تولدش بود و شروع کرد تموم قضیه رو گف
*قیافه پسره رو یادته دیگه فردا صب میریم پلیس و ازش شکایت میکنیم و من خدم شخصا میرم........پسره............... (دوزتان سانسور کردم بد آموزی داش🗿✨)
+باشع باشع
راوی :خلاصه اون شبم ب خوبی و خوشی و دعوا با بالشت های مبل گذشت🗿✨
ویو صب:
از خواب پاشدم ول نونا بیدار نشده بود کرم درونم فعال شد و با ی پارچ اب یخ رفتم بالا سرش ی جیغ بنفش زدم و ابو رو نونا خالی کردم و مث برق گرفته ها بلن شد(پسرم اشهدتو بخون🗿📿)
+خواب بودم ک با صدای جیغ و با خالی شدن اب یخ روم بلن شدم شک بودم پسره ک*ص کش بی فانوس ...........(خلاصه بدبختو با خاک یکسان کرد)
بعد تخریب داداشم رفتم دستشویی و کارای مربوطه رو انجام دادم و اومدم پایین صبحونه بخورم
*سل
+....
*هوف بیا بشین
+بش رفتم نشستم و صبحونه میخوردم ک گوشیم زنگ زد جین بود(همکارش)
مکالمه ا.ت و جین:
+سلام
/سلام خانم کیم خوب هستین؟
+تنک بفرمایید
/راستش ی مشکلی پیش اومده سریع باید بیای بیمارستان
+چه مشکلی
/شما بیاین میفهمید و قطع کرد
+باش
*کی بود نونا
+یکی از همکارا بود
*خب
+گف ی مشکلی پیش اومده باید برم بیمارستان
*میخای برسونمت
+ن خدم میرم ت صبحونتو کامل بخور برو شرکت فک کنم ی ۲،۳ روزی بابا بیخالت نشه
*وای نگو
و رفتم بالا لباسامو پوشیدم و ارایش کردم با سرعت کلیدو برداشتم و رفتم سمت بیمارستان(عکس ماشینو میزارم)
رسیدم و جین برام دس تکون داد تا راحت پیداش کنم رفتم سمتش
+چیشدهههه؟
........./
~~~~~~~
شرایط آپ پارت بعد:
۳۰ لایک
۲۰ کامنت
۲۷.۲k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.