بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت چهارم :
يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ - همانها كه زندگى دنيا را دوست دارند و بر آخرت ترجيح مىدهند.(سوره ابراهیم بخشی از آیه 3)
نتیجه : پس هر کس محبوبی دارد و تمام تلاشش این است که قرب به محبوب پیدا کند و به وصال معشوق برسد. این تلاش همان تولا = نزدیکی است، و بالتبع نسبت به هر چه او را دور کند و یا مانع و سدی برایش شود و یا ایجاد مزاحمت کند، دشمنی و بغض دارد و سعی میکند یا خودش از آن دور شود و یا او را از خودش دور سازد؛ این تلاش هم یعنی همان تبرا = دوری.
مؤمن، خدا را دوست دارد و نسبت به هر دشمن خدا یا دشمنی با خدا، بغض دارد، و کافر هم دنیا را دوست دارد و نسبت به هر چه توجه او را از دنیا برگرداند، یا دنیای او را به مخاطره اندازد، یا مانع رسیدنش به شهوات و متاع دنیوی شود، بغض و دشمنی دارد، تا آنجا که می فرماید: اگر ذکری یادی از وحدانیت خدا به میان آید، یا خدا به تنهایی یاد شود، اصلاً حالشان بد میشود، تا وقتی که بحث عوض شودو ازمحبوب خودشان دنیا سخن به میان آید،آن وقت خوشحال میشوند.
وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ - و چون خداوند به تنهايى ياد شود دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند منزجر و متنفر - مشمئز گردد، و چون كسانى ديگر جز او محبوبهایشان ياد شوند، به ناگاه خوشحالى مىكنند.(سوره زمر آیه 45)
ندیدید در برخی از مجالس و دور هم جمع شدنها، تا ذکری از خدا و قیامت به میان میآید، یک عده صورت در هم می کشند و میگویند: این بحث را تمام کنید، حتی اگر خودشان شروع کرده باشند! اما اگر از دنیای باب میلشان سخن بگویید، اصلاً دوست ندارد که بحث عوض شود. بالاخره ذکر محبوب، بشارت بخش و نشاط آور است.
پس به طور مشخص، کسانی که ولایت الله، رسولالله، امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام را پذیرفتهاند و در خط این ولایت قراردارند،میشوند مصداق کسانی که به این ولایت تولی میجویند، و کسانی که این ولایت و این خط ولایت را قبول ندارد،قطعاً و قهراً ولایت دیگران را پذیرفتهاند، مصداق بارز کسانی هستند که از این ولایت تبری می جویند و البته اهل ولایت نیز از آنان تبری میجویند.
تبری جستن نیز مراتب دارد. یک مرتبه اش این است که انسان نه سرپرستی آنها را قبول می کند و نه خودش از آنها می شود، اما ممکن است برای دعوت به وحدت، یکپارچگی مقابل دشمن واحد، آگاه و بیدار ساختن و با آنها مراوده داشته باشت (پایان)( ص 1)
پاسخ قسمت چهارم :
يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ - همانها كه زندگى دنيا را دوست دارند و بر آخرت ترجيح مىدهند.(سوره ابراهیم بخشی از آیه 3)
نتیجه : پس هر کس محبوبی دارد و تمام تلاشش این است که قرب به محبوب پیدا کند و به وصال معشوق برسد. این تلاش همان تولا = نزدیکی است، و بالتبع نسبت به هر چه او را دور کند و یا مانع و سدی برایش شود و یا ایجاد مزاحمت کند، دشمنی و بغض دارد و سعی میکند یا خودش از آن دور شود و یا او را از خودش دور سازد؛ این تلاش هم یعنی همان تبرا = دوری.
مؤمن، خدا را دوست دارد و نسبت به هر دشمن خدا یا دشمنی با خدا، بغض دارد، و کافر هم دنیا را دوست دارد و نسبت به هر چه توجه او را از دنیا برگرداند، یا دنیای او را به مخاطره اندازد، یا مانع رسیدنش به شهوات و متاع دنیوی شود، بغض و دشمنی دارد، تا آنجا که می فرماید: اگر ذکری یادی از وحدانیت خدا به میان آید، یا خدا به تنهایی یاد شود، اصلاً حالشان بد میشود، تا وقتی که بحث عوض شودو ازمحبوب خودشان دنیا سخن به میان آید،آن وقت خوشحال میشوند.
وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ - و چون خداوند به تنهايى ياد شود دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند منزجر و متنفر - مشمئز گردد، و چون كسانى ديگر جز او محبوبهایشان ياد شوند، به ناگاه خوشحالى مىكنند.(سوره زمر آیه 45)
ندیدید در برخی از مجالس و دور هم جمع شدنها، تا ذکری از خدا و قیامت به میان میآید، یک عده صورت در هم می کشند و میگویند: این بحث را تمام کنید، حتی اگر خودشان شروع کرده باشند! اما اگر از دنیای باب میلشان سخن بگویید، اصلاً دوست ندارد که بحث عوض شود. بالاخره ذکر محبوب، بشارت بخش و نشاط آور است.
پس به طور مشخص، کسانی که ولایت الله، رسولالله، امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام را پذیرفتهاند و در خط این ولایت قراردارند،میشوند مصداق کسانی که به این ولایت تولی میجویند، و کسانی که این ولایت و این خط ولایت را قبول ندارد،قطعاً و قهراً ولایت دیگران را پذیرفتهاند، مصداق بارز کسانی هستند که از این ولایت تبری می جویند و البته اهل ولایت نیز از آنان تبری میجویند.
تبری جستن نیز مراتب دارد. یک مرتبه اش این است که انسان نه سرپرستی آنها را قبول می کند و نه خودش از آنها می شود، اما ممکن است برای دعوت به وحدت، یکپارچگی مقابل دشمن واحد، آگاه و بیدار ساختن و با آنها مراوده داشته باشت (پایان)( ص 1)
۷۵۲
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.