گایز پارت ده حذف شده بود دوباره گذاشتم
گایز پارت ده حذف شده بود دوباره گذاشتم
خون آشام من🖤🍷
پارت۱۰
ات ویو
اگه برم به مدیر بگم شاید بندازنش بیرون چون داخل این دانشگاه دارن آموزش میبینن که همچین کاری نکنن ولی اگه بگم با اخراج شدن تهیونگ بورا و یونا هم از اینجا میرن ایگوووو
یونا:ات چیزی شده؟؟
ات: نه
بورا:پس چرا تو فکری
ات:نه
بورا و یونا:باش
سرکلاس
ات ویو
حواسم به درس بود که یه موشک فرستاده شد رو میزم بازش کردم روش نوشته بود :اگه به کسی راجب دیشب چیزی بگی خوت میدونی چی میشه یه پوزخند زدم و بهش نگا کردم روی کاغذ نوشتم و براش فرستادم
تهیونگ ویو
وقتی برای ات نوشتم بازش کرد وقتی خوندش به پوزخند زد و بعد روی کاغذ چیزی نوشت و برام فرستاد بازش کردم نوشته بود: نگران نباش من آدم فروش نیستم الان به من تیکه انداخت دیگه چیزی بهش نگفتم و حواسمو دادم به درس
ات:اوففف بالاخره تموم شد
جی آه:ات چیزی زدی
ات:نه
جی آه :آخه تو هیچ وقت از درس خسته نمیشدی
بورا:آره برا منم عجیب بود😂
یونا:امشب بریم شهربازی
همه:ارههههه
بورا ویو
دیگه همه آماده شده بودیم من به جونگ کوک و جیمین و تهیونگ گفته بودم که بیان و بچه هارو سوپرایز کنم قرار بود بیان به شهربازی سئول
دیگه رسیده بودیم
ات:هوووو قراره کلی خوش بگذره
که با دیدین برج زهرمار همه ی شادیم به چیز تبدیل شد
بورا:سوپرایز
ات:اگه میدونستم قراره این بیاد نمیومدم
تهیونگ:هنوز دیر نشده
ات:تو ببند(تو خودت ببند میمون)
جی آه:اول بریم تاب چرنده
بورا:بعد بریم سقوط آزاد
یونا: سورتمه
ات: تونل وحشت
تهیونگ:تاب هیجان
جونگ کوک:دیسکو بنگ بنگ
جیمین: نمیدونم.....
خون آشام من🖤🍷
پارت۱۰
ات ویو
اگه برم به مدیر بگم شاید بندازنش بیرون چون داخل این دانشگاه دارن آموزش میبینن که همچین کاری نکنن ولی اگه بگم با اخراج شدن تهیونگ بورا و یونا هم از اینجا میرن ایگوووو
یونا:ات چیزی شده؟؟
ات: نه
بورا:پس چرا تو فکری
ات:نه
بورا و یونا:باش
سرکلاس
ات ویو
حواسم به درس بود که یه موشک فرستاده شد رو میزم بازش کردم روش نوشته بود :اگه به کسی راجب دیشب چیزی بگی خوت میدونی چی میشه یه پوزخند زدم و بهش نگا کردم روی کاغذ نوشتم و براش فرستادم
تهیونگ ویو
وقتی برای ات نوشتم بازش کرد وقتی خوندش به پوزخند زد و بعد روی کاغذ چیزی نوشت و برام فرستاد بازش کردم نوشته بود: نگران نباش من آدم فروش نیستم الان به من تیکه انداخت دیگه چیزی بهش نگفتم و حواسمو دادم به درس
ات:اوففف بالاخره تموم شد
جی آه:ات چیزی زدی
ات:نه
جی آه :آخه تو هیچ وقت از درس خسته نمیشدی
بورا:آره برا منم عجیب بود😂
یونا:امشب بریم شهربازی
همه:ارههههه
بورا ویو
دیگه همه آماده شده بودیم من به جونگ کوک و جیمین و تهیونگ گفته بودم که بیان و بچه هارو سوپرایز کنم قرار بود بیان به شهربازی سئول
دیگه رسیده بودیم
ات:هوووو قراره کلی خوش بگذره
که با دیدین برج زهرمار همه ی شادیم به چیز تبدیل شد
بورا:سوپرایز
ات:اگه میدونستم قراره این بیاد نمیومدم
تهیونگ:هنوز دیر نشده
ات:تو ببند(تو خودت ببند میمون)
جی آه:اول بریم تاب چرنده
بورا:بعد بریم سقوط آزاد
یونا: سورتمه
ات: تونل وحشت
تهیونگ:تاب هیجان
جونگ کوک:دیسکو بنگ بنگ
جیمین: نمیدونم.....
۴.۰k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.