زندگی فاجعه من پارت ۲
ات تصادف کرده بود طوری که خبرنگار میگفت بشدت زخمی شده بود طوری که یکی از میله های چراغ قرمز تا نزدیکی قلبش رفته بود!!
وبعد احساس کردم دارم نفس کم میارم بعدش دیگه چیزی رو احساس نکردم
ویو جیمین
ته ته بیهوش شد و مجبور شدیم تا اون رو به بیمارستان ببریم همه ما از شنیدن اون خبر شوکه و ناراحت بودیم ولی دلیله اینکه ته ته اونقدر حالش بد شد رو نفهمیدم
جونگ کوک پشت سرهم خبر ها رو دنبال میکرد که بعد از ۱ ساعت تهیونگ بهوش اومد
ویو تهیونگ
نفهمیدم چی شد ولی وقتی چشمام رو باز کردم توی بیمارستان بودم. اعضا دور و ورم بودن. بدون وقف از جونگ کوک که داشت خبر ها رو دنبال میکرد پرسیدم
(کوک_ته:)
:حالش چطوره (نگران و بی حال)
_تهیونگ اروم باش بعدا راجبش حرف میزنیم استراحت کن
:جواب منو بده(با داد)
جیمین: اروم باش پسر
نامجون اومد داخل اتاق
نامجون:تهیونگ بیدار شد حالت خوبه؟
:نامجون تو به من بگو حال ات چطوره
نامجون:الان نه
یونگی:من میگم حالش واقعا بده و الان تو اتاق عمله دکترا امیدی به زنده بودنش ندارن
اعضا بجز تهیونگ:یونگی
جیهوپ: چرا گفتی الان دوباره حالش بد میشه(شاکی و حرصی)
ویو ادمین خوشگلتون😂
جین نگاهشو به تهیونگ داد
تهیونگ اشکی از چشمش اومد
اروم گوشی رو برداشت و به دستیارش پیام داد تا ماجرا را دقیق برسی کنه و زود به اون خبر بده چون بعد از اون ماجرا امیدی به پلیس نداشت
(فلش بک به یک سال پیش)
ته ته یک دوست صمیمی داشت اون دوستش یک روز به طور عجیبی غیبش زد ته ته به پلیس گفت اما هیچی که هیچی (دوست تهیونگ هم ایده ال بود)
بعد پلیس اعلام کرد اون خودکشی کرده
(پایان فلش بک)
احساس تهیونگ خیلی عجیب بود براش. چرا اینقدر نگران این دختره؟
دوستش داره؟ یا فقط چون همکارشه نگرانشه؟هیچ کس راجبش حس اون چیزی نمیدونه
بعد از ا ساعت دستیارش پیام داد تهیونگ بعد از خوندن اون پیام به قدر عصبی شده بود که ادم جرئت داشت از ۱۰۰ متر اون رد بشه
اما محتوای اون پیام چی بود تو فکر بود همون طور که عصبی بود که جونگ کوک گفت
ات از اتاق عمل اومده بیرون و توی کماست
ذهن تهیونگ درگیر همه چیز بود اون پیام، حال بد ات، اون تصادف
جیمین گوشی ته ته رو دید اون پیام رو خوند شوکه شد و به تهیونگ گفت...
ادامه دارد
حمایت نشه ادامه نمیدم
شرط ۵ لایک
۳کامنت
وبعد احساس کردم دارم نفس کم میارم بعدش دیگه چیزی رو احساس نکردم
ویو جیمین
ته ته بیهوش شد و مجبور شدیم تا اون رو به بیمارستان ببریم همه ما از شنیدن اون خبر شوکه و ناراحت بودیم ولی دلیله اینکه ته ته اونقدر حالش بد شد رو نفهمیدم
جونگ کوک پشت سرهم خبر ها رو دنبال میکرد که بعد از ۱ ساعت تهیونگ بهوش اومد
ویو تهیونگ
نفهمیدم چی شد ولی وقتی چشمام رو باز کردم توی بیمارستان بودم. اعضا دور و ورم بودن. بدون وقف از جونگ کوک که داشت خبر ها رو دنبال میکرد پرسیدم
(کوک_ته:)
:حالش چطوره (نگران و بی حال)
_تهیونگ اروم باش بعدا راجبش حرف میزنیم استراحت کن
:جواب منو بده(با داد)
جیمین: اروم باش پسر
نامجون اومد داخل اتاق
نامجون:تهیونگ بیدار شد حالت خوبه؟
:نامجون تو به من بگو حال ات چطوره
نامجون:الان نه
یونگی:من میگم حالش واقعا بده و الان تو اتاق عمله دکترا امیدی به زنده بودنش ندارن
اعضا بجز تهیونگ:یونگی
جیهوپ: چرا گفتی الان دوباره حالش بد میشه(شاکی و حرصی)
ویو ادمین خوشگلتون😂
جین نگاهشو به تهیونگ داد
تهیونگ اشکی از چشمش اومد
اروم گوشی رو برداشت و به دستیارش پیام داد تا ماجرا را دقیق برسی کنه و زود به اون خبر بده چون بعد از اون ماجرا امیدی به پلیس نداشت
(فلش بک به یک سال پیش)
ته ته یک دوست صمیمی داشت اون دوستش یک روز به طور عجیبی غیبش زد ته ته به پلیس گفت اما هیچی که هیچی (دوست تهیونگ هم ایده ال بود)
بعد پلیس اعلام کرد اون خودکشی کرده
(پایان فلش بک)
احساس تهیونگ خیلی عجیب بود براش. چرا اینقدر نگران این دختره؟
دوستش داره؟ یا فقط چون همکارشه نگرانشه؟هیچ کس راجبش حس اون چیزی نمیدونه
بعد از ا ساعت دستیارش پیام داد تهیونگ بعد از خوندن اون پیام به قدر عصبی شده بود که ادم جرئت داشت از ۱۰۰ متر اون رد بشه
اما محتوای اون پیام چی بود تو فکر بود همون طور که عصبی بود که جونگ کوک گفت
ات از اتاق عمل اومده بیرون و توی کماست
ذهن تهیونگ درگیر همه چیز بود اون پیام، حال بد ات، اون تصادف
جیمین گوشی ته ته رو دید اون پیام رو خوند شوکه شد و به تهیونگ گفت...
ادامه دارد
حمایت نشه ادامه نمیدم
شرط ۵ لایک
۳کامنت
۲.۹k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.